با حفظ مناصب وزارتخارجه ای[۱] و حکومتی اکنون به قمارخانه داری مشغولند ياكلوب و نجیب خانه باز کرده اند و با این مشخصات: «ویسکی آگوگو - مطبخ ایتالیایی با دیزی - جمعه ها ته دانسان!»[۲] به این طریق اشرافیت با آنهمه ناز و نعمت و فرنگ رفتگی و فرنگی دانی و ناچار با مختصر هوایی که از روشنفکری وارداتی می بایست در سر داشته باشد اکنون اینجا يك خادم دو جانبه شده است. از طرفی خدمت بورژوای تازه به دوران رسیده را می کند درین نوع کلوب ها و «بولینگ»ها- که در فصل پاتوق های روشنفکری بتفصیل از آن سخن خواهم راند - واز طرف دیگر خدمت در بست هر حکومتی را می کند. و بجز استثناهایی که بر شمردم دامن اشرافیت چنان آلوده است که اگر هم روزگاری دایگی روشنفکری را کرده و آن را همچو ارمغانی از فرنگ با خود آورده - روشنفکری در آخرین تحلیل چنانکه دیدیم از انتساب به چنین دامن آلوده ای ابا کرده است. بخصوص اگر با توجه به مفهوم طبقاتی قضیه متذکر این نکته باشیم که به رفاه رسیدگان از دایره تأثیر و تأثر اجتماعی خارج شدگانند. چراکه- باز صرف نظر از استثناها- هر به رفاه رسیده ای مرغی است بر سر تخمی نشسته و بیشتر محافظه کار است و وضع موجود را بهترین وضع می داند. و اگر امروز اغلب استادان دانشگاه، اطبا، مقاطعه کاران، کادر بالای سازمان برنامه ای ها و نفتی ها و بازرگانان «کمپرادور» همپالگی استعمار- طالبان وضع موجودند ـ روزگاری
برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۱۸۰
ظاهر