الدین فضل الله. نویسنده «جامع التواریخ»!
با چنین روشنفکرانی البته که بار هر فرهنگی نیمه راه به زمین خواهد ماند. با چنین روشنفکرانی است که ما از چنان گذشته ای به چنین زمان حالی رسیده ایم. و مبادا که با چنین روشنفکرانی بازهم به آینده ای برسیم در خور آن گذشته و این حال!
اجازه بدهید پیش از بستن این فصل قدم دیگری هم درین جستجوی سریع به قصد ارزیابی کار روشنفکر خودی بزنم و از آخرین نمونه ها نیز خبری بدهم. که چنان اسلافی را چه اخلاقی جانشین شده اند. از آنچه در دوره صفوی گذشته چیزکی بسرعت در «غرب زدگی» آورده ام. می ماند دورۀ قاجار به بعد. و قائم مقام درین دوره شخصیت بارز روشنفکری است. این آخرین نمونۀ میرزا بنویس درباری و گرچه پس ازو تا قوام السلطنه هنوز نمونه هایی ازین فرقه داریم اما هيچيك از میرزا بنویس های درباری پس ازو صاحب مکتبی- دست کم در نثر- نبوده اند. و جالب اینکه حتی قوام السلطنه مقلد قائم مقام بود در تحریر بیانیه ها و لایحه هایی که می نوشت. اگر ملك الشعراء بهار را روشنفكري نمودار دوره مشروطه و دست پروردۀ اول آن بدانیم قائم مقام نمودار دوره ما قبل مشروطه است؛ یعنی روشنفکر دورۀ شکست ترکمانچای. که با: «روزگار است این که که عزت دهدگه خوار دارد...» والخ. حتی درصدد توضیح آن شکست نیست؛ که فقط در جستجوی تسلا است. و هنوز به سبك خيام قضا قدری می نماید. و ما آیا همیشه چنین