پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۰۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

در جایگاه استواری که بود به دست آورده لشکرهای خشکی خود را در آنها جای داد. نیز همه بندرهایی که کسی می‌توانست از دریا در آنجا پیاده شود به دست گرفت که بدین‌سان هر چه آدمی یا آذوقه از راه دریا می‌رسید به دست او می‌افتاد.

از آن سوی قیصر چون بدین‌سان گرداگرد او گرفته شده بود ناگزیر شده که به جنگ بکوشد و هر روز حمله بر سر دشمن ببرد و آن دزها و استواریها که آنان داشتند به زدوخورد برخیزد. لیکن در این زدوخوردهای کوچک هم در بیشتر روزها فیروزی بهره او می‌شد.

مگر در یک جنگی که شکست سختی بر او افتاد و خود بسیار کم مانده بود که همگی لشکر خود را از دست بدهد. زیرا پومپیوس در آن روز دلیرانه جنگیده و تنها در رزمگاه دو هزار تن را بکشت. ولی از ترس یا از نتوانستن این نخواست که از دنبال آنان تا درون لشکرگاه بتازد.

در این روز بود که قیصر پیش‌بینی نموده می‌گفت:

امروز فیروزی از آن دشمن خواهد بود اگر کسی در میان آنان باشد که آن را دریابد.

در نتیجه این جنگ سپاهیان پومپیوس چندان دلیر شده بودند که می‌خواستند به یک جنگ ریشه‌کن آخری مبادرت نمایند. ولی خود او با آنکه به پادشاهان دوردست و سردارانی که با وی هم‌پیمان بودند نامه‌ها نوشته و در آنها خود را فیروزی یافته یاد می‌کرد بااین‌حال هرگز نمی‌خواست به یک جنگ بزرگ ریشه‌کن مبادرت نماید.

زیرا لشکری را که می‌دانست تا آن هنگام هرگز مغلوبی ندیده و هیچ‌گاه با شمشیر و ابزار جنگ شکست نیافته‌اند نمی‌خواست چنین لشکری را با جنگ زبون گرداند، بلکه کوشش وی آن بود که به قیصر فشار آذوقه داده و از درازی زمان فرسوده‌اش گرداند و از این راه او و لشکرش را زبون گرداند.

تا این هنگام همیشه او جلو سپاهیان خود را گرفته آنان را آرام نگه می‌داشت، ولی پس از آن جنگ آخری چون قیصر از کمی آذوقه ناگزیر گردید چادرهای خود را کنده از راه آثامانیا[۱] روانه تسالیا گردد در اینجا دیگر نشدنی بود که پومپیوس جلو سپاهیان را بگیرد.

چه همگی آنان صدا به صدا داده داد می‌زدند که قیصر بگریخت و از اینجا کسانی بر آن اندیشه بودند که از دنبال وی بروند، ولی دیگران خواستار بودند که روانه ایتالی بشوند.


  1. Athamania