پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۰۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

در شمار آن کسانی نباشد که در راه فیروزبختی و نیک‌نامی کشور خود با جان و دل کوشش به کار می‌برند.

همچنین در ماکیدونی تیدیوس سیکستیوس[۱] که مرد بسیار سالخورده بود و یک پای لنگ داشت که چون دیگران او را بدان حال دیدند خنده آغاز کرده به ریشخند پرداختند. ولی خود پومپیوس همین‌که چشمش بر او افتاد به پا برخاست و به پیشواز دوید و نوازش بسیار بر او کرد. زیرا آن را بهترین دلیل پاکدلی آن مرد می‌شناخت که در چنین هنگام گزند به یاری او شتافته است. سپس در یکی از نشستهای سناتوس از روی پیشنهاد کاتو قانونی گذرانید درباره اینکه هیچ‌کس از مردم آزاد روم جز در جنگ کشته نشود نیز هیچ‌یک از شهرهایی که در زیر سرپرستی جمهوری روم می‌باشد تاراج کرده نشود.

این قانون شهرت و نام نیک پومپیوس و همدستان او را بیش از بیش گردانید که آنان که جنگ را نمی‌پسندیدند یا چون در جای دوری بودند و دسترس به یاوری پومپیوس نداشتند اینان نیز همگی خواهان او گردیده همیشه فیروزی او را آرزو می‌کشیدند.

نه تنها پومپیوس بدین‌سان مهربان بود. قیصر نیز با همه چیرگی که داشت همیشه مهر با مردم می‌ورزید.

چنان‌که چون بر زور و لشکر پومپیوس در اسپانیا دست یافت با آنان رفتار بسیار نیکی نمود. زیرا فرماندهان را آزاد گذاشت و سپاهیان را بسته خود ساخته ماهانه به ایشان پرداخت.

سپس که از این کار پرداخت دوباره از آلپ گذشته با شتاب از میان ایتالی راه پیموده در نزدیکی‌های آغاز زمستان به بندر برندسیوم رسید و از دریا راه پیموده در بندر اوریکوم[۲]لشکرگاه ساخت. و چون یوبیوس[۳] نامی از دوستان بسیار نزدیک پومپیوس را دستگیر کرده نزد خود داشت از اینجا او را فرستاده گردانیده پیش پومپیوس فرستاده و چنین پیشنهاد کرد که آنان دو تن در یکجا روبه‌رو شوند و در مدت سه روز هر دو لشکر خود را پراکنده بسازند و سپس دوستی پیشین خود را از سر گرفته و با سوگند بنیاد آن را استوار گردانند و بااین‌حال هر دو به ایتالیا بازگردند.

ولی پومپیوس این را نیز یکی از تدبیرهای جنگی پنداشته به سوی کنار دریا شتافت و هر


  1. Tidus Sextius
  2. Oricum
  3. Jubius