پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۰۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

کسانی نیز بودند که دوستان یا نوکران خود را فرستاده خانه در نزدیکی فوروم کرایه می‌نمودند که برای کارهای خود که در آنجا خواهند داشت آماده باشند.

همچنین کسانی به لسبوس[۱] نزد کورنیلیا شتافتند. (پومپیوس او را بدانجا فرستاده بود تا ایمن و آسوده بماند) که مژده این فیروزبختی را به او برسانند.

از این سوی سناتوس دعوت کرده شد که در پیرامون این پیشامد گفتگوهایی شود و چون آغاز گفتگو گردید افرانیوس چنین می‌گفت که پاداش همه کوششهای ما و تاج فیروزی به دست آوردن ایتالی است و آن کسانی که اینجا را در دست بگیرند به آسانی می‌توانند از سیسیل و ساردینی و کورسیکا و اسپانی و گاول بهره‌یابی کنند. ولی آنچه برای پومپیوس مهم‌تر می‌نمود همانا زادبوم او بود که در آن نزدیکی نهاده و دست به سوی او دراز نموده طلب یاوری می‌کرد و این با ارج و آبروی پومپیوس سازش نداشت که آن را بدانسان در دست یک بیدادگر خودخواه و مشتی بندگان چاپلوس بازگزارد.

چیزی که هست پومپیوس هرگز شایسته آبروی خود نمی‌دید که بار دوم از جلو قیصر دوری بگزیند و با آنکه خدا یاوری کرده و به او فرصت دنبال کردن دشمن را داده خویشتن را دنبال شده گرداند. و آنگاه خود را در پیشگاه خدایان گناهکار می‌شمرد.

و اینکه اسکیپیو و کسان دیگری را که دارای پایگاه کونسولی هستند در یونان و تسالی بی‌پناه بگذارد. با آنکه سخت بیم می‌رود که دچار قیصر گردند و آن همه پولهایی که همراه دارند و سپاه انبوهی که با ایشان است به دست دشمن بیفتد.

گذشته از اینها پروای احترام شهر پایتخت را نیز داشت که می‌خواست جنگ هر چه دورتر از آن روی دهد و آن شهر هرگز فشارهایی نبیند و آوازهای دلخراش جنگجویان را نشنود و تنها پس از پایان جنگ جشن فیروزی بهره آنجا باشد.

از این جهت‌ها بود که پومپیوس از دنبال قیصر راه برگرفت ولی سخت پروای آن را داشت که با وی به جنگ برخیزد و بیش از همه به فشار کوشد و سخت بگیرد و از دنبال او جدا نشود.

در اینجا یک رشته جهتهای دیگر نیز بود که او را در این عزم خود پافشارتر می‌گردانید. به ویژه این موضوع که خبری بر زبانها افتاده بود که رومیان می‌خواهند نخست سر قیصر را


  1. Lesbos