و چون هواداران پومپیوس نیک میدانستند که کاتو مرد یکدنده میباشد و در سایه همان یکدندگی و پافشاری اختیار همه سناتوس را به دست گرفته و این زمان میترسیدند که مبادا سرشناسان و پیشروان را در اینجا نیز به سوی خود بکشد و آنان را با خویشتن همداستان گرداند این بود قرار دادند که به یکبارگی با دومتیوس مخالفت کرده و او را از درآمدن به فوروم مانع شوند.
به این قصد یک دسته را با ابزار جنگ فرستادند و آنان مشعلدار دومتیوس را که مشعل در جلو او برای رفتن به فوروم میکشید بکشتند و همه دیگران را پراکنده گردانیدند.
گذشته از اینها به خود کاتو که دفاع از دومتیوس میکرد زخمی بر بازوی راست زدند.
بدینسان کونسولگری یافته، و در پیشرفتهای دیگر خود نیز پروای کسی یا چیزی را نمیکردند. از جمله هنگامی که مردم میخواستند کاتو را به پرایتوری برگزینند و گرد آمده بودند که رأی بدهند پومپیوس به دستاویز بدفال زدن آن انجمن را بههمزد و سپس دستهها را با پول فریفته واتینیوس[۱] را برای پرایتور برگزیدند.
پس از این کار دنباله آن قراردادی که با قیصر داشتند به دستیاری تریبونیوس[۲] از تریبونان مردم، قانونی را تهیه کردند درباره اینکه قیصر در سمت خود تا پنج سال دیگر همچنان بازماند.
برای کراسوس هم سوریا و جنگ با پارتیان (اشکانیان) را سپردند و به خود پومپیوس افریقا و اسپانیا را دادند.
نیز چهار لگیون سپاهی را به او سپردند که دو لگیون از آنها را به قیصر واگذاشت تا در جنگهای او در کاراول همراه باشند.
کراسوس چون دوره قونسولگری را به پایان رسانید بیدرنگ به سوی شرق و سرزمین خود رفت، ولی پومپیوس برای باز کردن تیاتر خویش دیرزمانی در روم ماند و چون تیاتر باز شد در آنجا مردم همهگونه بازیها و ورزشها و هنرها را تماشا کردند و هرگونه موسیقی را گوش دادند. نیز در آنجا شکار درندگان میشد و با آنها کشتی گرفته میشد که در این میان پانصد شیر کشته گردید. آنچه بیش از همه مایه شگفتی بود و ترس بر دلها میانداخت جنگ فیلان بود.