پرش به محتوا

برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۲۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

فرمانروایی می‌نمودند و سپاه از کنار رود سند تا آتن و اسپارت می‌بردند به نام «بربر» خواند.

آری پوشیده نباید داشت که حکومت استبدادی عیب ایرانیان بود ولی آیا کسانی که حکومت استبدادی دارند بربر شمرده می‌شوند.

یکی از ایرانیان یا از بستگان ایران فارنابازوس حکمران فروکیا بوده.

پلوتارخ در همه جا نام او را به خواری می‌برد و او و کسانش را بربر می‌خواند. ولی این مرد شایستگی داشته که به گفته خود پلوتارخ اگیسیلاوس پادشاه اسپارت گفته:

کاش این مرد دوست من بود نه دشمنم.

شگفتا یونانیان فرستادگان داریوش را بکشتند که با هر قانون و آیینی مخالف بود.

هم ما می‌بینیم که هر کسی که به یکی از شهرهای ایشان پناهنده می‌گردیده کمتر ایمنی می‌کرده چنانکه الکبیادیس با همه پناهندگی به اسپارت ایمنی پیدا نکرد ولی از آن سوی ایرانیان صدها یونانی را در دربار پادشاه هخامنشی میهمان نگاه می‌داشتند و همچون ثمیستوکلیس کسی را پذیرفته بدانسان نگاه داشتند با این حال یونانیان زبانشان بر ایرانیان باز است.

من پیشرفتهای یونانیان را در دانش و خرد و در شناختن راه زندگی انکار نمی‌کنم بلکه از کسانیم که شیفته تاریخ یونان هستم و از خواندن نگارشهای آنان لذت می‌برم، مقصودم این است که خواری که این تاریخ‌نگاران به ایرانیان روا می‌دارند مایه و سرچشمه آن کینه و دشمنی است وگرنه ایرانیان هم پیشرفت بسیاری در راه زندگانی داشته‌اند که اگر گرفتار استبداد نبودند شاید بر یونانیان پیشی می‌جستند.

باری جنگ پلانای لشکرکشیهای ایران را بر سر یونانیان به پایان رسانید.

پس از آن پادشاهان هخامنشی دانستند یونانیان آن نیستند که رام ایران بشوند و از لشکرکشی جز کشته شدن سپاهیان و آسیبهای دیگر نتیجه به دست نخواهد آمد.

کسانی هم نوشته‌اند که مقصود خشایار شاه از آن لشکرکشی مالیدن گوش یونانیان بود و این کار در آن لشکرکشی که تا آتن پیش رفته در هرجا گزندهایی به یونانیان رسانیدند انجام داده شد و این بود دیگر جهتی به لشکرکشی دیگری در میان نبود.

هر چه هست پس از جنگ پلاتای دیگر ایرانیان تعرضی به یونانیان نداشتند. ولی یونانیان