برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۶۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

با شکوه و افراط در شراب چنان گریزانند، که گویی از طاعون می‌گریزند. محققا تا حدی این مورخ فریفته گفتار ایرانیانی شده، که قولشان مأخذ روایت اوست. دلیل ما اقوال مورخان شرقی و غربی است، که در این کتاب مکرر آورده‌ایم، و در اینجا هم قصه ذیل را، که برحسب اتفاق اختیار شده، می‌آوریم: یکی از مرزبانان می‌خواست عیسویان را بترک دین وادارد و آنان را بعیش و عشرت بفریبد، «پس بر زینت بزم‌های هر روزه خود افزود و مدت عیش را طویل کرد و شبهای دراز را با سرودهای مستانه و رقص‌های فسق‌آمیز بسرآورد و کوشید، که موسیقی کفار را در گوش عیسویان مطبوع قرار دهد» ۱.

سیاح بودایی هیون تسیانک رسوم ایران را موافق ذوق خویش نیافته و گفته است: بالطبع تندخو و پرخشمند و در رفتار خود رعایت ادب و انصاف نمی‌کنند» ۲.

روی‌هم‌رفته بزرگان ایران زندگی پرمشغله و پرهیجانی داشته‌اند. وقت خود را میان تمرینات جنگی و بکار بردن سلاح و شکار و عیش و عشرت لطیف تقسیم کرده بودند. دین زردشتی، که با زهد و ترک مخالف است، هیچ مانعی در برابر آنان قرار نمی‌داد، ولی زندگانی پرمشغلۀ، که ایرانیان در هوای آزاد داشتند، تا اندازه اثرات ضعیف‌کنندۀ عیش و تنعم را برطرف می‌کرد. البته این قوم از عیب منزه نبودند، اما خصلتی بسیار شریف داشتند، که سایر ملل قدیمه جهان کمتر بآن متصف بوده‌اند، و آن مهربانی و ادب و بزرگ‌منشی و آزادگی است. آثار این صفت را از آغاز ادوار تاریخی ایران می‌بینیم. کوروش سرمشق جوانمردی و بزرگ‌منشی بلندهمتی است، و چه بسیار از یونانیان مطرود و امراء مغلوب خارجی از مهربانی و ادب و حسن پذیرایی ایرانیان استفاده کرده‌اند! در تاریخ ساسانیان هم، نمونه‌های بسیار از این خصلت دیده می‌شود. روزی وهرام پنجم در خاک روم یکی از صاحب‌منصبان رومی را دید، که برای مذاکرات صلح پیاده



۱-الیزئوس، لانگلوا، ج ۲، ص ۲۰۳.

۲-بیل، استاد بودایی،۲، ص ۲۸۷.