برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۶۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

از جنبین و پیش رو چاک دارد، بقسمی که از وزش باد به اهتراز می‌آید، ذرۀ از بدن آنان را برهنه نمی‌توان دید. بازوبند و طوق زرین مرصع بمروارید و جواهر می‌بندند، و پیوسته شمشیری حمایل دارند، حتی بر خوان و در مجالس بزم نیز این سلاح را دور نمی‌کنند. کلمات بیهوده بی‌معنی بسیار دارند و چون بی‌خردان سخن می‌گویند؟ خودستای و خشن و هول‌انگیزند، چه در نیکبختی و چه در شوربختی بیم خود را در دل خصم جای می‌دهند، حیله‌گر و مغرور و کم‌رحمند. رفتاری آزاد دارند، با ناز قدم برمی‌دارند و می‌خرامند، چنانکه شخص از ظاهر حکم می‌کند، که این قوم چون زنان سست و ضعیفند، در صورتی که حقا دلیرترین اقوام روی زمینند؛ اگرچه خدعه آنان بر تهور و شجاعتشان می‌چربد، در روز جنگ، خاصه در مصافهای با فاصله، بسیار هولناک هستند. با وجود این، روی‌هم‌رفته: مردمی شجاع و چالاکند و همه سختی‌های روز جنگ را تحمل می‌کنند. خود را صاحب اختیار جان غلامان و رعایای زیردست خویش میدانند، و هیچیک از ملازمانی، که به خدمت مشغولند یا در کنار میز غذا ایستاده‌اند، جرأت لب گشودن ندارند، نه برای ادای سخن، نه برای انداختن آب دهان. آمیانوس شرحی از میل ایرانیان به معاشقه زنان ذکر کرده، و گوید، که اغلب آنان بزوجات و سرایای حرم خود اکتفا نمی‌کنند. در جای دیگر گوید، ایرانیان از لواط بی‌اطلاعند ۱، قناعت و صبر آنان در مقابل لذات طعام قابل ستایش است. جز پادشاه، هیچیک از ایرانیان وقت معینی برای صرف غذا ندارند، هر وقت، گرسنه شوند بر خوان می‌نشینند، و هرچه قابل خوردن باشد می‌خورند، هرگز معده را انباشته نمی‌کنند، و بسیر شدن خرسندند. اگرچه بنظر اغراق می‌آید، ولی نسبت به شکم‌خوارگی رومیان عهد قیصران، مردم ایران را می‌توان قانع و مرتاض شمرد. اما این قسمت از قول آمیانوس مارسلینوس را نباید عینا پذیرفت، که گوید؛ ایرانیان از بزم‌های


۱-مطالب ص ۱۰۸ کتاب «شاهنشاهی ساسانیان»، سطر ۹-۸ غلط است و باید اصلاح شود.