و خاضعانه بسوی او میآید، و چون دانست، که وی آناتولیوس سردار سپاه خصم است، عنان برتافت و با همراهان شتابان به خاک خود بازگشت و در آنجا از اسب به زیر آمد، و پیاده آناتولیوس را پذیرا شد، و همه شرایط رومیان را برای عقد صلح قبول کرد ۱. خسرو اول با محبت فوقالعاده حکماء روم را پذیرفت، و با اینکه رنجیده از درگاه او رفته بودند، در حفظ حقوق آنان پافشاری کرد، یکی از شرایط صلح با دولت بیزانس را این قرار داد، که مزاحم حکماء مذکور نشوند، و رخصت دهند، که آزادانه بولایت خود بازگردند ۲. سیاوش ۳، بنا بر توصیف پروکوپیوس، نمونه نجبای ایران است، اگرچه متکبر، و مغرور، و جبار، و کامکار بود، ولی انصاف و عفاف و عدالتی بکمال داشت. در افسانه وهرام چوبین ۴نکته ذیل مندرج است، که خصال این مرد فوقالعاده را به نحوی، که در اذهان هموطنانش مرتسم بوده، روشن میکند. وهرام، پس از آنکه دولت مستعجلش بسرآمد و رو بگریز نهاد، در راه به دهی دور دست وارد شد و با همراهان به خانه پیرزنی فقیر درآمد. عجوز در غربالی کهنه نان کشکین پیش او نهاد و چون جام نداشت، شراب را در پوست کدویی ریخت. پیرزن مهمانان را نمیشناخت، ولی شنیده بود، که وهرام منهزم شده است. چون وهرام از او پرسید، که آیا بنظر تو وهرام در رفتار خود محق بوده است یا نه، پیرزن جواب داد «به خدا که بهرام خطا کرد، چه او روی از فرمان خداوندگار و خداوندگارزاده خود برتافت و بروی آنان شمشیر کشید». وهرام گفت «پس جزای او این است، که در غربال چوبین نان کشکین بخورد و در کدویی شکسته دردی بیاشامد». پیرزن دریافت، که مهمان او وهرام است، هراسان و لرزان شد، ولی آن سردار او را دلداری داد و گفت: مترس آنچه گفتی
۱-پروکوپیوس،۱/۲.
۲-بالاتر، ص ۴۵.
۳-بالاتر ص ۳۷۲-۳۷۱.
۴-ثعالبی، ص ۶۷۲ ما بعد؛ مقایسه شود با فردوسی، چاپ مهل،۸، ص ۱۷۲ و بعد.