پرش به محتوا

برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۶۰۷

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

که صفائح و نرده‌های آن از سیم و زر بود. ۱۸۰ ذراع طول و ۱۵۰ ذراع عرض داشت. روی پله‌های آن را با چوب سیاه و آبنوس زرکوب فرش کرده بودند. آستانه این تخت از زر و لاجورد بود، و صور فلکی، و کواکب و بروج سماوی، و هفت اقلیم، و صور پادشاهان، و هیئتهای آنان را، در مجالس بزم و ایام رزم و هنگام شکار، بر آن نقش کرده بودند. در آن آلتی بود برای تعیین ساعات روز چهار قالی از دیبای زربافته مرصع بمروارید و یاقوت، در آن تخت گسترده بودند، که هریک تناسب با یکی از فصول سال داشت». اما فردوسی وصف مشروح‌تری از طاقدیس به نظم آورده است[۱] و گوید این سریری کهن بود، که در عهد خسرو پرویز آن را از نو ساختند، و شرحی هم از کیفیات نجومی این تخت بیان کرده است:

  «شمار ستاره ده و دو هفت همان ماه تابان ز برخی که رفت  
  چه زو ایستاده چه مانده بپای بدیدی بچشم سر اخترگرای  
  ز شب نیز دیدی که چندی گذشت سپهر از بر خاک بر چند گشت...»  

هرتسفلد،[۲] که رساله بدیعی در باب تخت طاقدیس نگاشته، اشاره بقول یکی از مورخان رومی کدرنوس[۳]نام کرده، که او هم روایت از یکی از کتب تئوفانس (نیمه دوم قرن هشتم میلادی) نموده است. کدرنوس گوید: قیصر هرقل پس از انهزام پرویز، در سال ۶۲۴، وارد کاخ گنزک شد «بت خسرو را دید، که هیئتی هولناک داشت، و تصویر پرویز را نیز مشاهده کرد، که در بالای کاخ بر تخت قرار گرفته بود. این تخت به‌کره بزرگی شباهت داشت، مانند آسمان، و در پیرامون آن خورشید، و ماه، و ستارگان بودند، که کفار آنها را می‌پرستند: و تصویر رسولان پادشاه نیز


  1. چاپ مهل، ج ۷، ص ۳۰۶ و ما بعد.
  2. رساله تخت خسرو، سالنامه فوق الذکر، ج ۴۱. متمم این مطالب در گزارش باستان، ج ۲، ص ۱۲۸ و ما بعد.
  3. Kedrenos