یزدگرد پس از وصول جواب اساقفه، رؤسای خاندانهای بزرگ ارمنی را طلب کرده همه را به زندان فرستاد. اینان در عین حال که باطنا با خدای خود
است ثابت کند، که مندرجات کتاب الیزه و همچنین کتاب از نیک، که او نیز اصول عقاید مغان را تقریبا با همان عبارات الیزه بیان کرده، هر دو یک شرح قدیمی است، که در باب آیین مزدیسنی وجود داشته (بنا بر مذهب زروانیه) و مطالب این منبع قدیم در ترجمه حال شهدای سریانی و در عبارت مشهوری از تئودر موپوستی. بنقل فوتیوس، دیده میشود و این از منبع بسیار معتبری نقل شده است (بالاتر ص ۱۷۲ را ببینید). ماریس Maries نظر میه را در کتابی که راجع به ازنیک نوشته ( «Le Deo d'Eznki de Kelb» پاریس)، تأیید کرده است و موضوع را از ریشه مورد تحقیق قرار داده است و بعدها آکینیان (ص ۲، ص ۷۹۷) هم بهمان کار پرداخته است من با تصدیق قول دو دانشمند مذکور تصور میکنم روایتی که لازار فرپی آورده است، در کلیات صحیح است و روحانیون عیسوی ارمنستان آن نامه را که حاوی شرح عقاید زردشتیان بوده، ندیده انگاشته و حتی بازهم نکردهاند. اگر اینطور باشد، باید گفت چون در زمان الیزه متن فرمان مهرنرسه موجود نبود، مورخ مذکور برای رفع نقیصه پیش خود هم شرح اصول عقاید زردشتی و هم رد آن را سراپا ساخته است و این دو ظاهراً هرگز وجود خارجی نداشته است و برای ساختن شرح عقاید زردشتیان از یک رساله (به عقیده شدر، مجله شرقی آلمان،۹۵، ص ۲۸۰ یک رساله عیسوی)، که مأخذ یادداشتهای تئودور موپوستی و ازنیک و دیگران نیز بوده است، اقتباساتی کرده است. با وجود اینها نامه مجهول مهرنرسی، که الیزه نقل کرده است، دارای اهمیت است، نه تنها از جهت اطلاعاتی که مربوط بدین زردشت در عهد ساسانیان میدهد، بلکه چون نشان میدهد، که در نظر زردشتیان کدامیک از عقاید نصاری بیشتر منفور بوده است، این موارد اختلاف همانست، که در مجاهدات قلمی و مناظرات بین زردشتیان و نصاری در اعمال شهدای ایران، که بزبان سریانی است، ذکر شده است. مثلا مطالب ذیل: این عقیده نصاری خطا است که گویند خیرات و شرور عالم از یک فاعل است و خدا غیور و حسود است و برای یک دانه انجیر، که از درختی کنده شد، مرگ را آفرید و نوع بشر را گرفتار آن نمود. «این قسم حسد حتی در میان بشر هم وجود ندارد،