که در حضور شاهنشاه بودیم، مغان را، که مقنن شما بشمارند، مورد استهزاء قرار میدادیم: حال نیز اگر ما را مجبور کنید، که نوشتههای آنان را بخوانیم و گفتاری را بشنویم، که ابدا قابل توجه و شایسته تفکر ما نتواند بود [همچنان باستهزاء مغان میپردازیم]. ازاینرو محض حفظ احترام شما آن نامه را [که موجب استهزا میشد] باز نکردیم و دستخط شما را نخواندیم. زیرا دینی که میدانیم تحقیقا باطل است و [نتیجه] اوهام مشتی مجانین و ابلهان بیش نیست و تفصیل موهومات آن را علمای مزور شما شرح دادهاند، هرگز قابل پیروی نشناخته و اصول آن را شایسته استماع و قرائت نمیدانیم. در هر حال خواندن شرایع شما موجب خنده ما میشود. هم قانون، هم قانونگذار، هم پیروان قانون در نظر ما شایسته استهزاء هستند. از اینجاست، که ما برخلاف امری که کردهاید، اصول دیانت خود را ننوشته و نزد شما نفرستادیم. ما شریعت ناپاک شما را لایق خواندن و اندیشیدن ندانستهایم و به حکم عقل کاملی، که شما دارید، حق این بود، که قبلا این نکته را در نظر گرفته و تیر استهزاء ما را بجانب خود سر نمیدادید ما چطور میتوانیم دین حق و شریعت الهی خود را در برابر جهل شما عرضه کنیم و آن را هدف استهزا و دشنام شما قرار دهیم. اما راجع باصل دین خود اجمالا گوییم، که مانند شما عناصر و خورشید و ماه و باد و آتش را نمیپرستیم و این همه خدایانی که شما در زمین و آسمان دارید، ستایش نمیکنیم، بلکه یکتا خدایی را عبادت مینماییم. که آسمان و زمین و هر چه در آنهاست، آفریده اوست... [۱]»
- ↑ دیگری از مورخان ارمنی موسوم به الیزئوس بتفصیل فرمان مهرنرسه را نقل کرده، که با صورت مذکور مباینت دارد. در این فرمان شمه از اصول زردشتی و انتقاداتی درباره عقاید مسیحی مسطور است و در پایان آن چنین حکم شده است، که یا از عقاید مذکور تبری جویند یا خود را بمحکمه عالی تسلیم نمایند. همچنین مورخ صورت تبرینامه مفصلی را، که کشیشان ارمنی نگاشتهاند، نقل نموده است. میه Meillet در یک مقاله مختصر و بسیار روشنی (مجله آسیایی، سال ۱۹۰۹، ص ۵۴۸ و ما بعد) خواسته