سه هزار سال از عمر دنیا باقی نمانده بود.
در آخر هر هزار سال از ذریه زردشت که در دریاچهای پنهان است، یک نفر منجی یا سومیانس[۱] (در اوستا: سوشیانت) بطور خارقالعاده قدم بعالم هستی مینهد. در وقت تولد آخرین منجی که سوشیانس خاص باشد. جنگ قطعی بین خیر و شر درمیگیرد. دلیران و دیوان داستانی مجددا برای نبرد بدنیا میآیند و عاقبت همه مردگان برخیزند و ستاره دنبالهدار موسوم به گوچهر[۲] بر زمین افتد و زمین مشتعل گردد، بقسمی که همه معادن و فلزات گداخته شوند و چون سیل سوزان جاری گردند. جمله آدمیان از زندگان و مردگانی، که زنده شدهاند، باید از این سیل بگذرند و آن سیل برای نیکان چون شیر گرم و ملایم خواهد شد. مردمان پس از این امتحان ظاهر شده به بهشت درآیند. بعد از آخرین مبارزه که خدایان با دیوان کنند، جنود اهریمن شکسته شود و اهریمن الی الابد در ظلمات فرورود، زمین صاف و مسطح گردد و جهان پاکیزه و مطهر شده، بیشایبه کدورتی ابدالآباد بماند. این حالت را[۳] فرشکرد[۴] گویند، که بمعنی تصفیه و تجدید است (در اوستایی فرشوکرتی).[۵]
نیبرگ در چند مقاله مندرج در مجلۀ آسیایی (شماره اول سنه ۱۹۲۹، ص ۱۹۳ و ما بعد و شماره دوم،۱۹۳۱، صفحه ۱ و ما بعد و ۱۹۳ و ما بعد) با دقت نظر فوقالعاده مطالب و اشارات پراکندهای، که در فصل نخستین کتاب بندهشن راجع بتکوین عالم هست بیرون کشیده و تنظیم کرده است.[۶] از جمله ثابت میکند، که در فصل اول
- ↑ Soshyans
- ↑ Gotchihr
- ↑ معنی این اصطلاح دینی تبدیل صورت Transfiguration است (شدر، صورت اصلی الخ، ص ۱۱۴). مقایسه شود با لومل، مجله ایران و هند، ج ۱، ص ۲۹ و بعد؛ یونکر Worter und gachen ،۱۲، ص ۱۳۲ و ما بعد: نیبرگ، مجله آسیایی ۱۹۳۱، ص ۸۶ و ما بعد.
- ↑ Frashkard
- ↑ Frashekereti
- ↑ در قسمت اول این سلسله مقالات مؤلف فصل اول و سوم بندهشن و چند قسمت