پرش به محتوا

برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۲۰۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

نیز بوده‌اند، که بر ولایات داخلی فرمانروایی می‌کرده‌اند.[۱]

آمیانوس اغلب ولایاتی را، که در زمان او تحت حکمرانی بذخش‌ها و پادشاهان جزء و ساتراپها اداره می‌شد، نام برده است[۲] (بذخش علاوه بر حکومت، ریاست اسواران ولایتی را هم عهده‌دار بوده است). اسامی ایالات ایران بنا بر روایت او از این قرار بوده است: آشور، خوزستان، ماد، پارس، پارت، کرمان بزرگ، هیرکانی (گرگان)، مرو، بلخ، سغد، سکستان، ولایت سک‌های ماوراء آمودون، سریکا، هرات، ولایت پاروپانیزادها، زرنگ، رخج، گدروزی. علاوه بر این ایالات بزرگ، ولایات کوچکتری هم بوده، که ذکر نام آنها را بی‌حاصل دانسته است. این قلمدادی که آمیانوس کرده است، جز در مورد سریکا، که گویا مبالغه‌آمیز است، درست بنظر می‌آید دولت شاهنشاهی ساسانیان در قرون سوم و چهارم از سمت شمال و مشرق توسعه بسیار داشته و برطبق تفحصات آقای هرتسفلد،[۳] پس از فتوحات وهرام دوم، که در ۲۸۴ میلادی واقع شد، کشور ساسانیان در مشرق ایران کنونی شامل ممالک ذیل بود: گرگان (هیرکانی) و تمام خراسان،[۴] که در آن زمان بسی وسیع‌تر از


  1. رک بالاتر ص ۱۲۲.
  2. کتاب ۲۳، بند ۶، فقره ۱۴.
  3. پایکولی، ص ۴۳.
  4. هرتسفلد حدود خراسان را در عهد ساسانیان معلوم کرده است (پایکولی، ص ۳۷) از این قرار: دروازه‌های کاسپین نزدیک ری، کوههای البرز، گوشه جنوب شرقی بحر خزر، دره اترک، خطی مطابق راه آهن ماوراء خزر تا لطف‌آباد، خطی که از صحرای تجند و مرو گذشته و در زیر کرکی بجیحون می‌رسد. موافق مسکوکات سکایی-ساسانی، که بدست آمده، این خط سرحدی از قلل سلسله جبال حصار گذشته به پامیر می‌رسیده و از آنجا بسمت جنوب مایل گشته و بامتداد قطعه از جیحون، که بدخشان را در میان گرفته، سیر کرده به قله هندوکش می‌رسیده است. از آن نقطه خط سرحدی بسمت مغرب برگشته و در امتداد سلسله هندوکش و ملحقات آن بجنوب هرات رسیده و در ناحیه جنوب ترشیز و خاف قهستان (کوهستان) را قطع کرده، باز به دروازه‌های کاسپین می‌پیوسته است.