برگه:IranDarZamanSasanian.pdf/۱۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و سرداری سوار نظام[۱] و مدیریت مخازن و انبارها (ایران انبارگبذ[۲])[۳] و این منصب اخیر همان است، که تئوفیلاکتوس آن را مخصوص خاندان هفتم قلمداد کرد. اما مناصب کشوری نیز از این قرارند: رئیس امور کشور، که معلوم نیست چه مقامی بوده است. دیگر قاضی که حکمیت نیز می‌کرده است. سوم رئیس وصول مالیات و بازرس خزائن سلطنتی[۴] باید دانست، که مطالب تئوفیلاکتوس مربوط به آخرین


  1. اینکه در «شاهنشاهی ساسانیان»، ص ۲۷، صاحب این شغل را اسپبذ نوشته‌ام، مسلم نیست. بیشتر احتمال دارد، که عنوانی شبیه به اسپوابذ یا اسواربذ باشد.
  2. Eran-ambaraghbadadh
  3. رک نلدکه، طبری، ص ۴۴۴؛ هرتسفلد، پایکولی، لغات، شماره ۶۶.
  4. گمان ندارم که شغل اخیر همان «مدیر کل خراج» (واستریوشان‌سالار) باشد. طبری (نلدکه، ص ۱۱۰) در مورد مشاغل بزرگی که مهر نرسی وزیر بسه فرزند خود داد در حق ماه‌گشنسپ فرزند دوم او گوید: در تمام مدت سلطنت وهرام پنجم صاحب شغل واستریوشان‌سالاری بود. اگر این شغل ارثی می‌بود، لازم می‌آید که ماه‌گشنسب مذکور فرزند ارشد باشد. البته می‌توان چنین پنداشت، که طبری اشتباهی کرده است. (در جای دیگر طبری، نلدکه، ص ۱۱۲، اسامی فرزندان مذکور را بترتیب دیگر ذکر کرده و ماه‌گشنسپ آخر آنان است). اما اگر بگوئیم، که ماه‌گشنسپ در حقیقت ارشد اولاد بوده و ارثا بمقام واستریوشان‌سالاری رسیده است، لازم می‌آید، که مهر نرسه و پدرش ورازگ نیز قبلا همین مقام را داشته باشند، لکن دینوری (چاپ گیرکاس، ص ۵۷) اسم شخصی موسوم به گشنسپ‌آذار را ذکر کرده، که او را وزیر بزرگ خراج» نامیده است و معنی آن بی‌شک واستریوشان‌سالار است. چون گشنسپ‌آذار طبق دینوری بعد از وفات یزدگرد اول یعنی زمان مهرنرسی این شغل را داشته، پس مهرنرسی دارای آن مقام نبوده است. حال اگر فرضا قول دینوری را بکلی ترک کنیم، اشکال باقیست، زیرا که در این صورت ماه‌گشنسپ در زمان حیات پدر خود صاحب مقام موروث خانوادگی گردیده است و مسلما چنین فرضی خالی از صحت است. شاید بتوانیم بگوییم که مقصود شغل دیگریست، که آن را واسپوهرگان آمارکار یعنی