این برگ همسنجی شدهاست.
ارگبذ یا هرگبذ در اصل معنی فرمانده یک قلعه مستحکم را داشته[۱] و بعد عنوان یک منصب لشکری بسیار مهمی شده است. اردشیر بابکان دارای این عنوان بود و چون به پادشاهی رسید، لقب ارگبذ مخصوص خانواده سلطنتی گردید و عالیترین منصب لشکری بشمار رفت.[۲]
اما از شش منصب دیگری، که تئوفیلاکتوس نام برده است، سه منصب کشوری و سه لشکری است؛ مناصب لشکری عبارتند از ریاست امور لشکری[۳]
- ↑ نلدکه، طبری، ص ۵، یادداشت ۱ و ۳؛ هرتسفلد، پایکولی، لغتنامه، شماره ۴۱۶. حدس یوستی را مبنی بر اینکه عنوان فوق از کلمه ارک مشتق شده، بارتلمه پذیرفته است (در باب معرفت زبانهای ایرانی میانه -mtteliranischen Mundarten Zur Kenntnis der ج ۱، ص ۱۶)، ولی هرتسفلد آن را مورد تردید قرار داده است.
- ↑ ابرسام در زمان اردشیر اول ارگبذ بود (طبری، ص ۸۲۳؛ نلدکه، ص ۲۷، تصحیح مارکوارت، رک هرتسفلد، پایکولی، لغتنامه شماره ۴۱۶ و کریستنسن در Ao، ج ۱۰، ص ۴۳ و بعد). مهر شاهپور در عهد یزدگرد اول دارای همین عنوان بوده است (لابور، ص ۹۷).
- ↑ «ناظر امور لشکری ایران» همان ایران سپاهبذ بوده-در کتاب «شاهنشاهی ساسانیان ص ۲۷ نیز این شخص را با ایران سپاهبذ یکی دانستهام ولی معذلک بعید بنظر میرسد، که ریاست کل قوای جنگی ایران یا وزارت جنگ بطور ارثی باشخاص تعلق یافته باشد. میتوان چنین حدس زد که در اینجا مقصود یک مقام نظامی محدودتری است مثلا مقام کنارنگ Kanarang (پروکوپیوس کتاب اول، بند ۶: کاتارگس، که آن را معادل استراتگوس Strathegos بیزانسی دانسته است. میشل سریانی آن را کنترل qanaraq ضبط کرده. ترجمه شاپور، ج ۲، ص ۱۵۸ به روایت پروکوپ این مقام در بعضی خانوادهها موروثی بوده است. کنارنگ عنوان مخصوص مرزبان ابرشهر (که کرسی آن نیشابور بود) بوده است، که پیوسته در معرض هجوم قبایل وحشی قرار داشته (مارکوارت، ایرانشهر ص ۷۵-۷۴؛ هرتسفلد، گزارش باستان، ج ۲، ص ۱۱۰). در عهد یزدگرد سوم و هجوم تازیان مرزبان طوس را کنارنگ میخواندند (ثعالبی، چاپ زتنبرگ، ص ۶۴۳ و بلادزی، چاپ دخویه، ص ۴۰۵، سطر ۷، که در آنجا این کلمه غلط چاپ شده). صاحبان فرهنگ فارسی جدید کنارنگ را بمعنی حاکم ولایت نوشتهاند.