و امّا اسلام که وقتی به آبادیهای میان دجله و فرات رسید، اسلام شد و پیش از آن، بدویّت و جاهلیّت اعراب بود، هرگز به خونریزی برنخاسته بود. درست است که از شمشیر اسلام فراوان سخنها شنیدهایم؛ ولی آیا گمان نمیکنید که این شمشیر، اگر هم کاری بود، بیشتر در غرب بود؟ و در مقابل عالم مسیحیّت؟ به هر صورت من گمان میکنم که این شهرت، بیشتر به علّت مقابلهای بود که جهاد اسلامی با شهیدنمایی مسیحیّت صدر اوّل میکرد وگرنه همین مسیحیّت به محض اینکه مستقر شد، میدانیم که چهها نکرد! در دورهی «انگیزیسیون» در اسپانیا یا در واقعهی تخت قاپو کردن امریکای جنوبی و مرکزی یا در تسخیر افریقا یا در آسیای جنوب شرقی، با ویران کردن تمدّن «خمرز».[۱] به هر جهت سلام اسلامی، صلحجویانهترین شعاری است که دینی در عالم داشته. گذشته از این، اسلام پیش از آنکه به مقابلهی ما بیاید این ما بودیم که دعوتش کردیم. بگذریم که رستم فرّخزادی بود که از فروسیت ساسانی و سنّت متحجّر زردشتی دفاعی مذبوح کرد؛ امّا اهل مداین تیسفون
نان و خرما به دست در کوچهها به پیشواز اعرابی ایستاده بودند که به غارت
- ↑ برای انگیزیسیون رجوع بفرمایید به هر تاریخ تمدّن اروپا که در دسترس دارید. برای امریکای جنوبی به سرگذشت فاتحان آنجا (Conquostador) که به عنوان مبلّغ عشق و صلح مسیحی فقط نسل تمدّن «انکا» و «آزتک» را از زمین برداشتند و برای افریقا و آسیای جنوب شرقی به ترتیب به عنوان آخرین سند به «بازگشت از چاه» اثر آندره ژید، «جادّهی شاهی» اثر آندره مالرو و مهمتر از همه به دفتر کوچک «گفتاری در باب استعمار» از امه سه زر. ترجمهی هزارخانی، ناشر نیل، تهران.