برگه:FarhangeNafisi.pdf/۲۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.
–۱۳–

آتشين لباس

( ātecin-lebās ) ا. پ.

لباس سرخ. و ص. كسى كه آن را پوشد.

آتشين مار

( ātecin-mār ) ا. پ. آه گرم. و زبانۀ آتش و تير آتش كه تير هوا گويند.

آتل

( ātel ) ا خ. پ. رودخانۀ بزرگى كه از طرف روسيه برميخيزد و به درياى مازندران مى‌ريزد و باصطلاح جغرافى ولگا نامند و طول آن زياده از 360 كيلومتر است.

آتموسفر

( ātmosfer ) پ. مأخوذ از يونانى و مركب از دو كلمه يكى آتموس ( atmos ) يعنى بخار و ديگرى اسفرا ( sphafra ) يعنى كره.

و عبارت است از طبقۀ بخارى شكلى محيط بر كرۀ زمين و مركب از دو سيالۀ مرتجعه يكى هواى خالص كه بخار اكسيژن بود و ديگرى بخار ازوت. و هر قدر از سطح زمين بالا رويم و دور شويم وزن مخصوص آتمسفر كمتر مى‌گردد زيرا طبقات پست از طبقات فوق خود منضغط گشته و متراكم مى‌شوند پس هر طبقه از هوا كه بالاتر بود كمتر فشرده شده و متراكم گشته و بالملازمه سبكتر خواهد بود و وزن مخصوصش كمتر. و در باب ارتفاع آتموسفر عقايد حكما مختلف است. لاهير ( La hire ) از روى انكسار اشعۀ آفتاب ارتفاع اتموسفر را 60000 مطر مى‌داند و لاپلاس ( Laplace ) دانشمند معروف فرانسوى اتموسفر را شبيه بكره‌اى تصور كرده كه نسبت به شبه كرۀ زمين تسطيحش بيشتر است و نسبت دو محورش مثل نسبت 2 به 3 مى‌باشد و اتموسفر را كه بتازى لوح ( lawh ) و لوح ( luh ) و مهوا. ( mahva' ) نيز گويند و بفارسى نوده ( nawdeh ) و ينوار ( yenvār ) نامند و زين و قابل سنجيدن است زيرا كه هم هوا و هم ساير مواد هوائى شكلى كه بآن مختلطاند تماما صاحب وزن مى‌باشند و وزن آن را باين نسبت مى‌توان بيان كرد:

وزن يك ستون از اين سياله برابر است با وزن يك ستون 76 سانتيمترى از زييق و يا يك ستون 10 مطر و 97 سانتيمترى از آب درصورتى‌كه درجۀ حرارت را 12 و قطر هر سه ستون را متساوى قرار دهيم.

آتن

( āten ) ا خ. پ. مر. آطن.

آتوربان

( ātur-bān ) ا. پ. عابد از دنيا گذشته و زاهد.

آتون

( ātun ) ا. پ. زنى كه دختران را تعليم دهد و خواندن و نوشتن و دوختن آموزد.

و زهدان و مشيمه.

آتى

( āti ) ص. ع. آينده

آتيش

( ātic ) ا. پ. مر. آتش.

آتين

( ātin ) ا. پ. موجود شده و پيدا گشته و بهم رسيده. و خلق شده.

آتينان

( ātinān ) پ. ج آتين يعنى مخلوقات.

آتيه

( ātie ) ص. پ. - مأخوذ از تازى - آينده.

آثار

( āsār ) ع. ج اثر و ثار ( sa'r ).

آثار

( sār ) ا ج. پ. - مأخوذ از تازى - اثرها و علامتها و نشانه‌ها و نقش‌ها. و يادگار و آنچه از كسى يا از چيزى باقى ماند.

آثام

( āsām ) ع. ج. اثم

آثم

( āsem ) ص. ع. گناهكار ج.: آثمون

آثمات

( asemāt ) ص. ع. ج. نوق آثمات: ماده شتران مانده و آهسته‌رو.

آثمون

( āsemun ) ع. ج آثم.

آجاك

( ājāk ) ا. پ. زمين و گرد و خاك.

آجال

( ājāl ) ع. ج. اجل و اجل.

آجام

( ājām ) ع. ج. اجم و اجمة ( ajmat ) و اجم.

آجام

( ājām ) ا ج. ع. غوكها. واحد ندارد.

آجدن

( ājadan ) ف م. پ. آجده كردن.

آجدان

( ājodān ) ا. پ. - مأخوذ از فرانسه - آجودان.

آجده

( ājede ) ا. پ. درشتيهاى سوهان.

و ناهمواريهاى چيزى. و نوعى از دوختن جامه كه فاصلۀ فروبردن سوزنها از بخيه قدرى بيشتر بود. و ص. خلانيده شده از سوزن و غير آن. و هر چيزدان دانى را آجده و آجيده گويند.

آجده

( ājide ) ص. پ. رنگ كرده شده.

آجر

( ājar ) ا خ. ع. هاجر مادر اسمعيل پيغمبر.

آجر ( ājar ) و ( ājor ) و ( ājer ) و ( ājorr ) و آجرون

( ājorun ) و ( ājorrun ) ا. ع.

- مأخوذ از آگور فارسى - خشت پخته كه بدان عمارت بنا مى‌كنند و بفارسى ساغ نيز گويند.

آجرى

( āj ) ص. پ. منسوب به اجر. و بناى آجرى: بنائى كه از آجر ساخته باشند.

آجستن

( ājastan ) ف م. پ. كاشتن درخت.

و برقرار كردن سنگ.

آجستن

( ājestan ) ف م. پ. مر. آجستن.

آجسته

( ājeste ) ص. پ. كاسته شده.

و نوآجسته. تازه كاسته شده.

آجش

( ājec ) م ح. پ. از فعل آجدن.

مر. آجيش.

آجل

( ājel ) و

آجلة

( ājelat ) ا. ع.

روز قيامت. و ص. هر چيز كه داراى مدت بود.

آجل

( ājel ) ص. ع. پس‌مانده و درنگ كرده. و جنايت‌كننده.

آجل

( ājol ) و

آجل

( ājal ) ا. پ.

آروغ و نفخ شكم.

آجلا

( ājelan ) م ف. - مأخوذ از تازى - با مدت. - ضد عاجلا.

آجم

( ājem ) ص. ع. ناخوش دارندۀ طعام و دلگير و ملول شدۀ از آن.

آجن

( ājen ) ص. ع. آبى كه مزه و رنگش برگشته باشد.