و زبانآور.
آتش دهقان
( ātec-dehqān ) ا. پ.
آتشی که دهقانان پس از درو کردن و برداشتن غله بر بقیۀ آن زنند تا زمین قوت گرفته زور بهم رساند.
آتشزار
( ātec-zār ) ا. پ. جای پر از آتش و آتشدان.
آتش زبان
( ātec-zabān ) ص. پ.
تیز زبان که به تندی و تیزی حرف زند. و بلیغ.
آتشزن
( ātec-zan ) ا خ. پ. ققنس.
آتشزنه
( ātec-zane ) پ. چقماق و زناد و مقدح و سیخی که بدان آتش شکنند.
آتشستان
( ātecestān ) ا. پ. ناحیۀ آتش و استعمال اسلحۀ آتشی. و آتش توپ در جنک.
آتش سخن
( ātec-soxan ) ص. پ.
طعنزننده و در سخن عتابکننده.
آتش عنان
( ātec-anān ) ص. پ.
اسب شتاب و تند و تیز.
آتشفام
( ātec-fām ) ص. پ. هر چه رنگ آتش و مانند آتش باشد.
آتشفروز
( ātec-foruz ) ا. پ. مر.
آتشافروز.
آتشفشان
( ātec-fecan ) ص. پ. یک قسم کوهی که در قلۀ آن مخرجی باشد و از آن گاز و بخار و خاکستر و سنگ و بعضی مواد مذاب موسوم به سعیر خارج شده و باطراف پراکنده گردد. و دانشمندان فرنگ در باب کوههای آتشفشان چنین گویند: آبها پس از آنکه بواسطۀ شکافهای زمین از طبقات آن عبور نمودند باعماق کرۀ زمین که در آن جا حرارت شدید موجود است میرسند و از اثر این حرارت تبدیل به بخار میشوند و این بخار چون دارای قوۀ ارتجاعیت زیادی است بشدت موانع را دور میکند و قشر زمین را منکسر نموده تولید کوه آتشفشان مینماید و این قبیل کوهها همیشه تقریبا در حوالی دریا میباشند.
آتش فعل
( ātec-fe'l ) ص. پ. اسب جلد و تند و مرد خشمناک.
آتشک
( ātecak ) ا. پ. برق و کرم شب تاب. و آبلۀ فرنگ. و آتش کم. و مگس آتشی سرخ رنگ.
آتشکار
( ātec-kār ) ص. پ. خشمگین.
و شتابزده. و بدکاره.
آتشکار
( ātec-kār ) ص. کسی که شغل او کار کردن با آتش بود مانند آهنگر و گلخنی و مطبخی.
آتشکاروان
( ātece-kārevān ) ا. پ.
آتشی که از کاروان در منزل باقی ماند.
آتشکده
( ātec-kade ) ا. پ. معبد زردشتیان که در آنجا آتش را نگاهداشته محترم میدارند و آتشکدۀ بهرام ا خ.:
برج حمل. چه حمل خانۀ مریخ است.
آتشکده کاو
( ātec-akde-kāv ) ا. پ.
سیخ آهنی و یا چوب دراز که بدان آتش را پیش کشند تا مشتعل گردد.
آتشگر ( ātec-gar ) و آتشگره ( ātec-gare ) و آتشگیره
( ātec-gire ) ا. پ. ابزاری که بدان از منقل و دیگدان آتش بردارند و انبر.
آتشگون
( ātec-gun ) ص. پ. آنچه برنگ آتش باشد و ا. نام یک قسم گلی.
آتشلاخ
( ātec-lāx ) ا. پ. جائی که آتش فراوان باشد.
آتش لباس
( ātec-lebās ) ص. پ. سرخ پوش.
آتش محلول
( ātec-mahlul ) ا. پ.
آب گرم و روغن گرم. و کنایه از شراب.
آتش مزاج
( ātec-mezāj ) ص. پ.
تندخو.
آتشناک
( ātec-nāk ) ص. پ. آتشی و گرم.
آتش نثار
( ātec-nesār ) ص. پ. مردم گریان و غمزده.
آتشنشین
( ātec-necin ) ص. پ. قرار گرفته در آتش.
آتش نمرودی
( ātec-namrudi ) ا خ. پ. آتش عظیمی که نمرود جهت سوزاندن حضرت ابراهیم افروخته و محیطش یفکرسخ بوده و هیچ ذیروحی از چهار فرسخی آن نتوانستی گذشت و بحکم الهی آن آتش بر آن حضرت گلستان شد:
قُلْنٰا یٰا نٰارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاٰماً عَلیٰ إِبْرٰاهِیمَ
آتش نهال
( ātec-nahāl ) ا. پ. آتش یکدسته چوب هیزم.
آتشوای
( ātec-vāy ) ا. پ. شمشیر.
و آتشوای هندی: شمشیر هندی.
آتشی
( āteci ) ص. پ. متعلق به آتش و حرارت. و سوخته شدۀ از قهر و غضب.
آتشیان
( āteciān ) ا ج. پ. دیو و جن.
آتشیزه
( ātecize ) ا. پ. کرم شبتاب.
آتشین
( ātecin ) ص. پ. هر چیز منسوب به آتش و شراب آتشین: شراب سرخ و اشک آتشین: اشک گرم و آتشین آب: شراب سرخ و اشک گرم و آتشین پنجه: کارگر و استاد جلد کار و تند و تیز آتشین اژدها: جلد و تند و تیز. ا خ.:
هر یک از سبعۀ سیاره و آتشین پیکر:
جن و شیاطین و ا خ.: آفتاب و آتشین پیل ا خ. آفتاب و آتشین دواج: شفق و آفتاب و شراب لعلی و آتشین صدف:
آفتاب. و آتشین کاسه: آفتاب.
آتشین داغ
( ātecin-dāq ). پ.
قید منگنۀ صحافی.
آتشین زبان
( ātecin-zabān ) ص. پ.
کسی که جلد و تند و تیز حرف زند.