مفیستافلیس - من بندهٔ ابلیس بزرگ هستم و بدون اجازه او نمیتوانم بتو خدمت کنم. حکم در دست اوست و هر چه او بفرماید اطاعت خواهم کرد.
فاستوس - آیا ابلیس بتو حکم نداده است که اینجا حاضر شوی
مفیستافلیس - نه، من بمیل و اراده خودم آمدهام.
فاستوس - آیا اوراد و عزائمی که خواندم ترا اینجا نیاورده است؟ حرف بزن.
مفیستافلیس- بله اوراد تو سبب آمدن من شده است ولی سبب اصلی چیز دیگر است. زیرا ما هروقت بشنویم کسی اسم خداوند را بزشتی یاد میکند و به کتاب مقدس عیسی مسیح ناسزا میگوید بسوی او پرواز میکنیم باین امید که روح و وجدان او را قبضه کنیم و در تحت اختیار خود درآوریم. ما وقتی پیدا میشویم که میبینیم کسی وسایلی را که مایه لعنت ابدی اوست بکار میبرد و خود را بخطر قهر و غضب خداوند میاندازد. پس آسانترین راه سحر این است که اقانیم ثلاثه را لگدمال کنی و با نهایت خضوع و خشوع دست دعا بدرگاه فرمانروای دوزخ برآوری.
فاستوس - من این کار را کردهام و اعتقاد قلبی من این است که جز ابلیس قدرت دیگری نیست که من مطیع آن باشم. این کلمهٔ لعنت که بزبان آوردی مرا نمیترساند، زیرا با مقر و عالمی که در آن دانشمندان و فلاسفه آرمیدهاند تفاوتی ندارد. حالا این صحبتهای بیاهمیت را کنار بگذار و بگو ببینم خداوندگار تو ابلیس کیست؟
مفیستافلیس - فرمانروای مطلق و پادشاه قلمرو ارواح.