پرش به محتوا

برگه:Doctor Faustus.pdf/۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۴۱
صحنهٔ سوم

فاستوس - آیا ابلیس روزی خودش فرشته نبود؟

مفیس‌تافلیس - چرا فرشته بود و خیلی هم در درگاه خداوند مقرب بود.

فاستوس - پس چه شد که فرمانروای شیاطین و ارواح موذیه شد؟

مفیس‌تافلیس - هیچ، دلش از غرور و تکبر لبریز گشت و خداوند او را از درگاه خویش طرد کرد.

فاستوس - شما که با ابلیس زندگانی می‌کنید کیستید؟

مفیس‌تافلیس - ما ارواح بدبختی هستیم که با ابلیس از آسمان طرد شدیم. ما با ابلیس در جنگ با خداوند دستیاری کردیم و با ابلیس به لعنت ابدی دچار گشتیم.

فاستوس - در کجا دچار این لعنت هستید؟

مفیس‌تافلیس - در جهنم.

فاستوس - پس چگونه تو از جهنم بیرون آمده‌ای؟

مفیس‌تافلیس - چه می‌گوئی؟ اینجا خود جهنم است و من از آن خارج نشده‌ام. آیا تصور می‌کنی من که خداوند را دیده و از نعم آسمان بهره بسیار داشتم روح من در تصور آنچه از کف داده‌ام و از آسایش جاودان محروم شده‌ام اتصالاً در عذاب و شکنجه نیست؟ فاستوس این پرسشهای بیموقع که روح مرا دچار وحشت و اضطراب می‌کند کوتاه کن.

فاستوس - چطور؟ مفیس‌تافلیس بزرگ هم از اینکه نعمت آسمان را از کف داده دچار عذاب و شکنجه است؟ پس ثبات و قوت قلب فاستوس را ببین که بر همهٔ نعمت و آسایش ابدی که تو داشته‌ای و آنچه هم انتظارش را نداشته‌ای بچشم حقارت می‌نگرد. برو این