خون گردد ،مردم خواهند گفت» :در خونریزی اندازه نمی شناسد» ،در پاسخ ایشان امام به منبر رفته با چشمهای اشک آلود لنگه کفش پاره خون آلودی را (که لنگه کفش علی اکبر است) به دست گرفته خواهد گفت:
«من اگر همه جهان را بکشم کیفر این کفش نخواهد بود».
از اینگونه سخنان چندانست که اگر بنویسم باید همچون مجلسی و دیگران یک کتاب جداگانه پردازم.
اینست تاریخچه پیدایش کیش شیعی (کیش شیعی که امروز هست) .بدینسان از صده دوم هجری پیدایش یافته و در بغداد و دیگر شهرهای عراق و همچنین در برخی از شهرهای ایران ،پیروانی داشته .چون بنیاد آن به گزافه و پندار گزارده شده بود ،هرچه زمان می گذشته چیزها به آن افزوده میشده:
امامان دانشهای گذشته و آینده را میدانسته اند ،زبان چهار پایان و مرغان را می شناخته اند ،از ناپیدا آگاه میبوده اند ،رشته کارهای جهان را در دست می داشته اند ،آرامش زمین و آسمان بسته به بودن یک امام است، روزی خوردن مردم به پاس هستی او میباشد.[۱]
همچنین در دشمنی با سه خلیفه و دیگر سران اسلام که پایه دیگری از آن کیش میباشد ،اندازه نشناخته روزبروز پافشارتر میگردیده اند .در قرآن هر چه ستایش هست از آ ِن امامان خود دانسته هرچه نکوهش هست درباره آن سه خلیفه می شمارده اند.
در این میان دو چیز به پیشرفت این کیش می افزوده :یکی نام نیک امام علی بن ابیطالب ،دیگری داستان دلسوز کربلا.
امام علی بن ابیطالب ،مرد بزرگی میبوده و ستودگیهای بسیار میداشته .شیعیان از نام نیک او سود جسته چنین وا می نمودند که پیروان اویند .آن مرد بزرگ را بنیادگزار شیعیگری نشانداده و چنین می فهمانیدند که جدایی سنی از شیعی از زمان آن امام و بر سر خلیفه بودن او با ابوبکر و عمر آغاز یافته و این کشاکشها و دشمنیها به پاس او میباشد .از آنسوی درباره آن امام نیز به گزافه سرایی برخاسته او را هم از جایگاهش بیرون میبردند» :پیغمبر گفته با دوستاری علی هیچ گناهی زیان نتواند رسانید»[۲]» ،خدا گفته دوستاری علی دِژ منست و هرکه به دِژ من درآید از خشم من ایمن خواهد بود»[۳] .در این باره سخنانی هست که اگر نوشته شود کتاب بزرگی گردد.
اما داستان دلسوز کربلا :این داستان از روزی که روی داد مایه خشم و افسوس بیشتر مسلمانان گردید و کسان بسیاری به خونخواهی برخاستند و خونها ریخته شد .ولی شیعیان جعفری از آن به بهره جویی سیاسی پرداخته ،با برپا کردن بزمهای سوگواری یاد آن را تازه نگه داشتند و در این باره سخنان شگفتی به میان آوردند» :هرکسی بگرید و یا بگریاند و یا خود را گریان وانماید بهشت برایش بایا[۴] باشد».