برگه:Davari.pdf/۱۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

‫بر سر خاکهای امام علی بن ابیطالب و حسین بن علی و دیگران گنبدها افراشتند و آنها را زیارتگاه گردانیدند‪.‬‬ ‫به هریکی زیارتنامه ها پدید آوردند‪» :‬‌هرکه حسین را در کربلا زیارت کند مانند کسیست که خدا را در عرشش‬ ‫زیارت کرده»‪.‬‬

‫اینها ‪ ،‬این گزافه گویی ها‪ ،‬اگر هم از زمان جعفر بن محمد و جانشینان او و از زبان آنان بوده بیگمان چیزها‬ ‫به آن افزوده گردیده‪ .‬بیگمان روز بروز در رویش و بالش میبوده‪.‬‬

‫گذشته از اینها‪ ،‬آن سبکباری که در شیعیگری از بایاهای سخت اسلام میبود و یک شیعی از جهاد و نماز آدینه‬ ‫و مانند اینها آسوده میگردید و بلکه میتوانست نمازی نخواند و روزه ای نگیرد و از هیچ بدی نپرهیزد و با رفتن به‬ ‫زیارت حسین و با گریستن به او همه گناهان خود را بیامرزاند‪ ،‬آن نویدهایی که درباره میانجیگری امامان در روز‬ ‫رستاخیز و رفتن همه شیعیان به بهشت داده شده بود‪ ،‬آن برتری از گوهر و آفرینش که شیعیان درباره خود باور‬ ‫میداشتند و خود را از سرشت بهتر و پاکتری می پنداشتند‪ ،‬آن دستگاه جانشین امام و سررشته داری و فرمانروایی که‬ ‫ملایان شیعه برای خود ساخته بودند‪ ،‬‌هریکی انگیزه دیگری برای کشانیدن مردم ساده درون بسوی شیعیگری و‬ ‫پایداری آنان در این کیش میبوده‪.‬‬

‫یک چیز دیگری که میباید در اینجا یاد کنیم آنست که باطنیگری که پدید آمده از همین شیعیگری‬ ‫میبود و باطنیان در دشمنی با مسلمانان و در بهم زدن یگانگی و همدستی آنان چند گام بالاتر از‬ ‫شیعیان گزارده بودند‪ ،‬در زمانهای دیرتر‪ ،‬شیعیگری چیزهای بسیاری را از باطنیگری گرفته است‪.‬‬ ‫از این گذشته کوششهایی که باطنیان در راه بدست آوردن خلافت کردند و نیروهایی که‬ ‫اندوختند و فرمانرواییهایی که در مصر و یمن و ایران و دیگر جاها بنیاد گزاردند‪ ،‬در رواج‬ ‫شیعیگری و در گستاخی و بی باکی شیعیان کارگر بوده است‪ .‬ولی ما چون در این کتاب از‬ ‫باطنیگری سخن نراندیم[۱]‪‬ اینست از آمیختگی شیعیگری با آن نیز سخن نمی رانیم‪ .‬این را باید در کتاب‬ ‫جداگانه ای نوشت‪.‬‬

‫اما رواج شیعیگری در ایران‪ ،‬این خود تاریخ درازی داشته که ما ناچاریم در اینجا فهرست آنرا یاد کنیم‪:‬‬

‫باید دانست از روزی که عرب به ایران دست یافت‪ ،‬انبوهی از ایرانیان چیرگی آنان را برنتافته‪ ،[۲]‬برای رهایی به‬ ‫کوششهایی برمیخاستند‪ ،‬بویژه در زمان بنی امیه که چون فشار ایشان بیشتر میبود‪ ،‬دشمنی ایرانیان با عرب بیشتر شده‬ ‫بود و علویان که با بنی امیه می نبردیدند و میکوشیدند‪ ،‬ایرانیان «لا لحب علی بل لبغض معاویه»[۳] هوادار علویان‬ ‫میبودند‪ .‬از اینرو شیعیگری در ایران زمینه آماده میداشت و کسانی از علویان که گریخته به اینجا درآمدند در‬ ‫مازندران و گیلان فرمانرواییها بنیاد گزاردند‪.‬‬

‫سپس آل بویه که پادشاهی بنیاد نهاده تا بغداد پیش رفتند‪ ،‬اینان چه از روی باور و چه از راه سیاست‪،‬‬ ‫‌هواداری از شیعیگری نمودند و در عراق و ایران به رواج این کیش بسیار افزودند‪.‬‬

  1. ‫‪ -۱‬درباره باطنیگری و باطنیان کتاب »راه رستگاری« نوشته شادروان کسروی دیده شود‪.‬‬ ‫(‬ویراینده)
  2. برتافتن = تحمل کردن‬ ‫(‬ویراینده)
  3. نه به جهت دوستداری علی که به جهت کینه و دشمنی با معاویه ‫(‬ویراینده)‬