پرش به محتوا

برگه:Chahar Maqale.pdf/۳۶۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

ق: مقرو، آ ب ط: مقرر، -س ۶، ق: متقدمون، ط: متقدمین، -س ۷، آ ب: متنجران، ق: متبحران، ط: متأخرین، -س ۸، آ ب ط: آگاهی میدارد (بجای یاد همی گیرد)، -س ۱۰، آ ب ط:

در صفحۀ(بجای بر صحیفۀ)، -س ۱۱، آ ب ط: نظر (بجای نظم)، -س ۱۲، آ ب ط: و روی، و آن خطاست، -س ۱۷-۱۸، در بقاء اسم، آ ب بجای این کلمات: و بقای اسم او بیابد، ط:

و بقای اسم او بپاید، -س ۵ بآخر، آ: دبیر (بجای پیر)،

ص ۳۱ س ۴، بجای «زود شعری» آ ب: زور شعر، ط اصل عبارت را بر هم زده است: ببدیهه گفتن بود نه بزور شعر، -س ۷، آ ب ط:

تمتع (بجای تمنع)، -س ۸، آ ب ط: بعد از «فرمانبردار» می‌افزاید: داشت، -س ۱۰، آ ب ط: هرات (بجای هری)، - س ۱۳، ب ط: میدان حرب، -س ۱۴، آ ب ط: بمرغزار (بجای بمرغ)، -س ۱۴-۱۵، «و بهارگاه بود» این چند کلمه فقط در ق موجود است، -س ۱۵، مالن، ب ق ط: ماکن (در همۀ مواضع درین حکایت)، -س ۷ بآخر، ق: باران، ط: زمان (بجای نان)، -س ۵ بآخر، آ: شاه سپرم، ب ط: شاه اسپرم، -ایضا، آ ب: حمیحم (بجای حماحم)، ق این کلمه را ندارد، - س ۴ بآخر، آ ب ط: زمان (بجای نعیم)، -ایضا، آ ب: زمانه، ط: جوانی (بجای شباب)، -س ۳ بآخر، ق: قوت گرفت،

ص ۳۲ س ۱، آ ب: ؟ ؟ ؟ رنیان، ط: ترنیان، -ایضا، آ: کلبحدی، ب:

کلیجدی، ط: کلنجدی، ق: کل بحری، این کلمه از روی برهان قاطع تصحیح شد، -ایضا، ق: خرد تکش، ط: خود شکن، - س ۱-۲، «گوئی که درو اجزاء ارضی نیست» این عبارت در نسخ مغلوط است، آ: و البته گوئی که درو ارضی نیستی، ب: و البته گوئی که در دارصی مستی، ط: گوئی که در ان ارضی نیست،

کلیات چهار مقاله جلد ۱