نمییافتم با کمال منت این تکلیف را پذیرفتم و فیالفور شروع در کار نمودم و ابتدا گمان میکردم که در اندک زمانی منتهی پنج شش ماه مثلا آن کار بانجام خواهد رسید ولی بمحض شروع در عمل معلوم شد که آن تصوری خام بوده است زیرا که متن کتاب بواسطۀ کثرت تصحیفات و تصرفات نساخ که در ۵ ایران غالبا از علم و ادب تهیدست میباشند بمرور زمان از وقت تألیف الی حال که قریب هشتصد سال است بکلی فاسد و خراب گشته و غالب اعلام رجال و اسماء اماکن و کتب و ارقام سنوات تصحیف و تحریف شده است و معلوم است که مدار افاده و استفاده از کتب تاریخ فقط در صحت اعلام و ارقام است و اگر ایندو فقره فاسد و طرف وثوق نباشد کتاب ۱۰ تاریخ مانند جسم بیجان و نقش بر ایوان است و جز حکایات افسانه مانند که نه زمان آن معلوم است نه مکان آن نه اشخاص آن چیزی دیگر از آن باقی نمیماند خلیل بن احمد نحوی گوید «اذا نسخ الکتاب ثلث نسخ و لم یعارض تحول بالفارسیة» یعنی اگر کتاب سه دوره استنساخ شود و مقابله نشود مبدل بکتاب فارسی میگردد یعنی غیر مقروء و نامفهوم ۱۵ میشود مانند زبان فارسی نسبت بزبان عرب، از اینجا حال کتب قدیمۀ ما را که چندین قرن از زمان تألیف آن گذشته با ملاحظۀ حال نساخ ایرانی در جهل و قلت معرفت و با ملاحظۀ اینکه مقابله با اصل و سماع بر اساتید و اجازه در روایت کتاب و نحو ذلک از شروط لازمه برای نسخ و نقل کتاب که در میان عرب مرسوم بوده در ایران ابدا معمول ۲۰ نبوده است میتوان قیاس نمود، غالب کتب ادب و تاریخ و دواوین شعراء بزرگوار ما که همه گنجهای شایگان پر از در و مرجان و افتخار ملی ایران و ضامن بقای زبان وطنی ماست بدرجۀ از فساد و تحریف رسیده که اگر فی الواقع اکنون آنها را بمصنفین اصلی آن نشان دهند آنها را باز نشناسند ملاحظه کنید مثلا رباعیات عمر خیام را هیچکس تواند ادعا کند که در تمام ۲۵ عمر خود دو نسخه از رباعیات خیام بیک نهج و بیک مقدار دیده است و
برگه:Chahar Maqale.pdf/۲۴
ظاهر