واژه نامه
آدینه ـ جمعه
آرایه ـ زینت
آگنده ـ پر
آگهی ـ اطلاعیه
آمیغ ـ حقیقت
آواز ـ صدا
آوازه ـ شهرت
آهنگ ـ قصد
آهیخته ـ کشیدن (شمشیر)
ارج ـ ارزش ،قدر
بازپرس ـ بازپرسیدن
باز نمودن ـ بیان کردن
بایا ؛ باینده ـ وظیفه ،واجب
بسیج ـ تدارک ،تهیه
بیشوند ـ بیعلت ،بیدلیل
بیکبار ـ یکدفعه ،بکلی
بیوسیدن ـ انتظار داشتن
پروا ـ توجه ،اعتنا
پیکر ؛ پیکره ـ عکس
تراویدن ـ بیرون آمدن
جستار ـ (همچون گفتار) مبحث
چندان ـ آنقدر
چندین ـ اینقدر
چیرگی ـ تسلط ،غلبه
چیره ـ مسلط ،غالب
خستوان ـ معترف
خستویدن ـ اعتراف کردن
داراک ـ آنچه دارند ،مال
داوری ـ قضاوت
درآمدن ـ وارد شدن
درچیدن ـ مرتب کردن
درچیده ـ مرتب
درفش ـ پرچم
دژرفتاری ـ (دژ همچون لژ) بدرفتاری
دستاویز ـ بهانه
دیه ـ ده ،روستا
رشگ ـ حسد
رویه ـ (همچون مویه) صورت ،ظاهر
سزا ؛ سزنده ـ روا ،جایز
سهش ـ (همچون جهش) احساس درونی
شایا ؛ شاینده ـ شایسته ،لایق
شایندگی ـ شایستگی ،لیاقت
شکیب ـ صبر
شوند ـ (همچون بلند) علت ،دلیل
فرهش ـ وحی ،آنچه بدل افتد
کالبد ـ جسم
گزارش ـ تأویل
گماردن ؛ گماشتن ـ مأموریت دادن
گماشته ـ مأمور
گوهر ـ اصل ،ذات