آنچه در پایان کتاب می باید نویسم آنست که از سه یا چهار سال پیش نوشته ای بنام «یادداشتهای کینیاز دالغورکی» بمیان آمده که »زنجیر خوشبختی« گردانیده شده و کسانی نسخه هایی برداشته به این و آن میفرستند. بتازگی نیز دو سه روزنامه آن را بچاپ رسانیدند .کوتاهشده آن اینست که پرنس دالغورکی در سال ۱۲۴۶) ۱۸۳۱ قمری) که زمان فتحعلیشاه میبوده به ایران آمده که کارکن سفارت روس میبوده .ولی در اینجا در نزد ملایی بنام شیخ محمد بدرس خواندن پرداخته و اسلام آشکار گردانیده که رخت ملایی میپوشیده و زن مسلمان گرفته و بمیان مسلمانان آمد و رفت میکرده .لیکن در نهان همچنان کارکن دولت خود میبوده و بجاسوسی میپرداخته .اینست با کسانی که آشنا گردیده (که از جمله میرزا حسینعلی نوری و برادرش میرزا یحیی بوده اند) همگی را با دادن پول بجاسوسی وا میداشته و کارهایی بزیان ایران میکرده.
چنانکه چون فتحعلیشاه مرده و محمدشاه بجای او نشسته و قایم مقام با حکیم احمد نامی از ملایان تهران چنین میخواسته اند پادشاهی را از قاجاریان ترک در آورده بخاندان زندی بازگردانند ،دالغورکی بدستیاری میرزا حسینعلی از اینداستان آگاه گردیده و بجلوگیری کوشیده .بدینسان که با دست میرزا حسینعلی زهر بحکیم احمد خورانیده و محمدشاه را از چگونگی آگاهانیده و بکشتن قایم مقام واداشته.
سپس دالغورکی بروسستان بازگشته و از آنجا بنام درسخواندن بکربلا رفته و در آنجا با میرزا علی محمد باب آشنا گردیده ،و چون میرزا علیمحمد چرس میکشیده ،دالغورکی به او چیرگی یافته و بدعوی امام زمانیش وا داشته و بدینسان بابیگری را او بنیاد نهاده .سپس هم که بروسستان بازگشته و این بار بعنوان سفارت به ایران آمده در اینجا از شورش بابیگری بهواداری کوشیده.
اینست کوتاهشده آن یادداشت دراز .بیگمان چیز ساخته ایست و چنانکه بتازگی دانسته شد یک مرد بیمایه بلند پروازی که در تهرانست و سالها بشناخته گردانیدن خود میکوشد این را ساخته و از یکراه دزدانه میان مردم پراکنده.[۱]
این نویسنده میخواهد بگوید که کیش شیعی راستست ،شیخیگری راستست ،شیخ احمد و سیدکاظم از علمای پاک و نیک میبوده اند ،و این تنها کیش بابی است که کج میباشد و آنرا یک کارکن سیاسی روسی پدید آورده، اینست خواست او .ولی میباید گفت :دروغی ساخته و رنج بیهوده کشیده .زیرا چنانکه گفتیم بابیگری و بهائیگری از شیخیگری و شیعیگری زاییده شده ،و این بسیار بیجاست که کسی بگوید فلان روسی یا انگلیسی آنرا پدید آورده. بسیار نیک ،سید باب را دالغورکی بدعوی برانگیخته .اما زمینه را برای دعوی امام زمانی یا بابی او که درچیده بود؟!.. آیا افسانه مهدیگری را که سرچشمه دعویست نیز دالغورکی پدید آورده بوده؟! ..کسانی به این نوشته ارج میگزارند. ولی بسیار بی ارجست.
اما بهمبستگی میانه بابیگری و بهائیگری با سیاست دولتهای همسایه ایران ،در آن باره نیز بچند سخنی میپردازیم:
چنانکه گفتیم جنبش بابیگری را در ایران روس یا انگلیس پدید نیاورده و خود نتوانستندی آورد .ولی پس از پدید آمدن ناچاری میبوده که آنان بسودجویی از آن پردازند .آنچه دانسته ایم بهاﺀ در تهران با کارکنان سیاسی روس بهمبستگی میداشته و این بوده چون بزندان افتاد ،روسیان برهاییش کوشیده و از تهران تا بغداد غلامی از کنسولخانه
- ↑ درباره این یادداشتها گفتاری که در شماره چهارم پرچم نیمه ماهه نوشته شده دیده شود.