برگه:BAHAYIGARI b2.pdf/۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
بهائی‌گری/ احمد کسروی
 

‫مهدیگری (یا اینکه کسی با نیروی بیرون از آیین «خارق العاده» برخیزد و جهان را بنیکی آورد) گذشته از اینکه‬ ‫پندار بیپاست و چنانکه گفتیم پدید آورده جهودان و ایرانیانست‪ ،‬خود با آیین خدا (یا بهتر گویم‪ :‬با آیین گردش‬ ‫جهان) ناسازگار میباشد‪.‬‬

‫چنانکه در جاهای دیگری بارها گفته ایم یکی از چیزهایی که باید هرکسی بداند و بشناسد آیین گردش‬ ‫جهانست‪ .‬این خود پایه بزرگی از دین میباشد‪ .‬باید هرکسی این را بداند و بشناسد تا بچیزهای بیرون از آیین دل نبندد‬ ‫و فریب نخورد‪.‬‬

‫مهدیگری از دو راه بیرون از آیین جهان میباشد‪:‬‬

‫نخست از اینراه که میپندارند مهدی با یک نیرویی بیرون از آیین جهان خواهد آمد و بکارهایی که بیرون از‬ ‫توانایی دیگرانست خواهد برخاست‪.‬‬

‫دوم از اینراه که میپندارند جهان را بیکبار دیگر خواهد گردانید و ریشه بدیها را از جهان خواهد برانداخت‪.‬‬

‫اینها هر دو پندار است و هر دو نشدنیست‪ .‬آری‪ ،‬خدا هرگاه که خواهد و هرکه را خواهد براهنمایی مردمان‬ ‫برانگیزد‪ .‬ولی آن راهنما بکارهایی بیرون از آیین نیاز نخواهد داشت‪ .‬کاری که او خواهد کرد اینست که با گمراهیها‬ ‫و نادانیها نبرد کند و با روشن گردانیدن آمیغها‪ ،‬خردها را بتکان آورد و یک راه راستی برای زندگانی نشان دهد و‬ ‫جهان را چند گامی پیش برد‪ .‬اینست آنکه یک راهنمای خدایی خواهد کرد‪ ،‬تاکنون این بوده است و در آینده نیز‬ ‫این خواهد بود‪ .‬آن چیزی را که درباره مهدی و کارهایش میپندارند همه بیپا و دور از خرد است‪.‬‬

‫درباره نیکی نیز آدمیان از روزیکه در روی زمین پیدا شده اند زندگانی رو بپیشرفت و آدمیان رو بسوی بهتری‬ ‫داشته اند‪ .‬تمدن یا شهریگری که گفته میشود جز این پیشرفت آدمیان نیست‪ .‬چیزیکه هست این پیشرفت تاکنون گام‬ ‫بگام بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود‪ .‬آدمی شاینده آنست که از بدیها پیراسته گردد و برای برخورداری‬ ‫درست از آسایش و خرسندی راهی باز است‪ .‬ولی اینراه نه آنست که هواداران مهدیگری پنداشته اند‪.‬‬

‫میباید گفت‪ :‬‌هواداران مهدیگری کسانیند که میخواهند راه کوشش بنیکی را نشناسند و خود نیک نباشند‪ ،‬ولی‬ ‫یک کسی با نیروهای پنداری پیدا شود و جهان را از یک راه پنداری بنیکی آورد‪ .‬میباید گفت این پندار بیش از همه‬ ‫نتیجه سست نهادی و تنبلی میباشد‪.‬‬

‫بهرحال مهدیگری پنداریست که از هر سو جای ایراد است و چنانکه دیدیم پایه بابیگری و بهائیگری همین‬ ‫میباشد‪.‬‬

‫شگفتر آنکه سید باب در همه جا از محمد بن الحسن العسگری که مهدی شیعیانست سخن رانده و خود را «در»‬ ‫او نامیده‪ .‬بلکه در یکجا سخن از دیدن آن امام رانده‪ .‬سپس نیز که بدعوی قائمی برخاسته‪ ،‬خواستش جز همان «قائم» ‫نمیبوده (از روی تأویلی که شیخ احمد کرده بود) و در همه جا دلیل از حدیثهای شیعیان آورده‪ .‬این یک چیز بسیار‬ ‫آشکاریست‪.‬‬

‫با اینحال بتازگی بهائیان سخن دیگر گردانیده‪ ،‬مهدی شیعیان را نپذیرفته و بودن فرزند حسن عسکری را از ریشه‬ ‫دروغ میشمارند‪ .‬عبدالحسین آواره که تاریخی با دستور عبدالبهاﺀ نوشته و بچاپ رسانیده‪ ،‬در آغاز آن در این زمینه‬