است که شروع به تموج نموده باشد.
گرد و خاک که باد شمال غربی به شکل گردباد آن را بر میانگیزد و چند روزی است که همچنان برقرار است شدت دارد، این باد که مقارن ساعت شش بعد از ظهر به منتهای قدرت میرسد و در این فصل عادی است از جانب بحر خزر بر میخیزد.
۶ اکتبر = ۱۰ صفر
راه ما همچنان در امتداد درۀ زنجانرود و در کنار راست آن است و در مواقعی که از بستر آن دور شویم باز راه همان امتداد را میگیرد.
زراعت پنبه در این قسمتها مخصوصاً نقاطی که آبیاری آن آسان است خالی از اهمیت نیست. با این که فاصلۀ بوتهها از یکدیگر زیاد است و به علت وسعت زمین دور نشاندن آنها اشکالی ندارد باز رشد آنها چندان زیاد نیست.
امروز هم مثل دیروز در همان بستر تنگ زنجانرود در میان آب و درختان بید و تمشک و سنجد نزدیک به آبادی نیکپی چادر زدیم، کاروانسرا و منازل این آبادی از بالای ساحلی که در پایین آن منزل کردهایم به خوبی نمایان است.
اعتمادالسلطنه که به علت طول آشنایی چه در راه که در یک کالسکه سفر میکردیم چه در منازل که با یکدیگر همغذا بودیم متدرجاً با من محرم شده بود و با من از امور ایران و زمامداران آن آزادتر از دیگران صحبت میکرد.
امروز بعد از شام در باب امتیازاتی که به خارجیان داده شده مخصوصاً امتیاز بانک و مشروبات الکلی با من مفصل گفتگو کرد.
اعطای امتیاز بانک و استخراج معادن به انگلیسها به بانک رویتر[۱] برای زمامداران عالیمقام مملکتی و نزدیکان ایشان موجب جلب منافعی عظیم شده مثلاً دو نفر از آنها رشوهای در حدود یک میلیون و بعضی دیگر رشوههای چند صدهزار فرانکی گرفتهاند.
امتیاز مشروبات الکلی را به شخصی به نام فیلیپار[۲] که از شرکای بانکهای کوچۀ لافیت[۳] در پاریس است دادهاند، اما فیلیپار به علت آن که بانکهای شریک او آن رونق اولی را ندارند نتوانسته است مثل رویتر رشوههای گزافی بدهد.