۲۶ ژوئیه = ۸ ذیالقعده
حقیقت امر این است که صدمهای که دزدان به خانم اشرف السلطنه زن هوی و هوسی اعتماد السلطنه زده بودند بسیار غمانگیز بود زیرا که دزدان بیانصاف تمام لباسهای فاخر خانم را که در کار تهیۀ پذیرایی انیس الدوله بود برده بودند و خانم از این جهت بسیار تأثر داشت.
سه چهار روز بود که در قسمت بین بیرونی و اندرونی حسنآباد چادرهای متعدد زده بودند و صدای هاونها که ادویه میکوبیدند به فلک میرسید و تمام طاقچههای عمارات از شیرینیهایی که تازه پخته بودند و برای سرد شدن روی آنها گذاشته بودند پر بود.
امروز صبح اسباب پذیرایی مهیا بود، در روی سفرههای درازی که بر زمین گسترده بود بشقابهایی قرار داشت پر از حلویات گوناگون و میوههای مختلف و هندوانههای کوچک و بزرگ به اشکال متنوع و به مقدار زیاد و برای شرب حوضچههایی را پر از آبهای معطر کرده بودند و چندین من یخ در آنجا فراهم بود.
انیس الدوله خیلی زودتر از موقع صرف نهار رسید و با این عمل میخواست بفهماند که به این دعوت کمال علاقه را دارد. وی با زنان همراه خود در سه کالسکه نشسته بودند و پنجاه سوار دور کالسکههای ایشان را داشتند و خواجهسرایان سوار اسب در مقابل درهای کالسکهها میتاختند و از آنجا منفک نمیشدند. اشرف السلطنه وسایل پذیرایی کامل این عده حتی سواران را هم تا غروب آفتاب تهیه دیده است.
۲۷ ژوئیه = ۹ ذیالحجه
وزیر مختار روسیه دبوتزوف[۱] که تازه وارد شده امروز در صاحبقرانیه رسما به حضور شاه بار یافت. از وقتی که من به ایران آمدهام سفارت روس را منشیان آن اداره میکردهاند، ابتدا دوپوگژیو[۲] بود که سال پیش در ماه جمادی الاولی مرد بعد دواشپیر[۳] که قریب شش ماهی است جای او را گرفته. اکنون با رسیدن این وزیر مختار هیأت اعضای سفارت روس تکمیل شده یعنی هم وزیر مختار دارد هم منشی هم مترجم. دواشپیر را در اوایلی که به شغل سیاسی وارد شده بود من در قرهطاغ شناخته بودم، در اینجا هم او را