۲۸ دسامبر = چهارم جمادیالاولی
امروز شاه یکی از دخترانش را به عقد عزیزالسلطان عزیزدردانۀ خود در میآورد. عزیزالسلطان دوازده سال و اختر الدوله دختر شاه هشت سال دارد. من در تماشای صف پیشخدمتاتی که با مجموعههای بزرگ هدایای این عروسی را میبردند شرکت کردم. عدد ایشان بیش از صد نفر بود، بر روی این مجموعهها اقسام مختلف از اجناس بازار را میبردند و در میان آنها بیش از سیصد کلهقند قرار داشت، اما زیاد هم نباید گول ظاهر خورد زیرا که به احتمال قریب به یقین تمام این اشیاء را برای تظاهر و اظهار تشخص از بازار کرایه کردهاند ولی چون کرایه کننده شخص عالیجاهی است آخر کار کرایه دهندگان خواهناخواه آنها را پیشکش خواهند نمود.
۴ ژانویه ۱۸۹۰ = ۱۲ جمادیالاولی
هیچوقت دیده نشد است که کسی عرضحالی تقدیم شاه کند مگر آنکه با آن یک کیسۀ کوچک ابریشمی یا ترمهای پر یا نیمپر از پول همراه باشد.
همین اواخر امینالسلطان شش کیسۀ پر تقدیم کرد و چهار روز قبل سرتیپ عباس قلیخان شاگرد سابق مدرسۀ مهندسی نظام پاریس که حالیه آجودان وزیر جنگ است از همین قبیل کیسهها با عریضهای سر به مهر پیش شاه گذاشت و امروز صبح هم مشیر الدوله کیسۀ بزرگی که تا به حال من به آن بزرگی ندیده بودم به حضور ملوکانه آورد.
تمام این کیسهها پر از پول طلاست و تقدیم آنها به منظور گرفتن مقامی است، در سلسلۀ مراتب اجتماعی ایران هیچکاری بدون پیشکش صورت نمیگیرد و چون این تقدیمی به منزلۀ قیمت خرید مقامی است که تقدیم کننده طالب تحصیل آن است اهمیت آن به خوبی واضح میشود.
چیزی که مورد اعجاب من قرار گرفته مهارتی است که شاه بدون آنکه دست به کیسهها بزند در تعیین مقدار محتویات آنها دارد، به یک نگاه سبک سنگینی آنها را در مییابد و آثار این فراست بر وجنات او لایح میگردد، همین نگاه قدر آنها را بر او مشخص میسازد و دیگر احتیاجی به شمردن پول داخل کیسهها پیدا نمیکند.