۸ ژانویه = ۱۶ جمادیالاولی
امروز میرزا علیخان طبیب نایبالسلطنه وزیر جنگ مرا برای یک مشاورۀ طبی به اندرون او برد.
شاهزاده فقط یک زن دارد که دختر یکی از اعمام شاه است و به او بسیار محبت میورزد.
همین که پیش او رسیدم به من هزار سفارش کرد و گفت که تا نتیجه مطالعۀ خود را در باب این مریض به او نگویم از اطاق نظام که تالار بزرگ مخصوص وزیر جنگ است و او در آنجا انتظار مرا خواهد کشید بیرون نروم.
این اولین باری نبود که نایبالسلطنه پی من میفرستاد چه من مکرر برای معالجۀ او یا زیردستانش به توسط او خواسته شده بودم. همین اواخر از جانب او پیش معتمد نظام رفتم و در نتیجه به یکی از طرق معاملۀ طبیب و مریض که در ایران معمول است آشنا شدم، توضیح آنکه پس از شناساندن مرضش که نزله بود و دادن دستور لازم و بیرون آمدن دیدم که مرا که به حیاط رسیده بودم صدا میکند. پس از مراجعت به من گفت که اگر نوشتهای به او بدهم که او را خوب خواهم کرد هزار تومان به من خواهد داد. چون من زیر این بار نرفتم اظهار تعجب شدید کرد، لابد نه از این بابت که خطر مرگی برای خود در پیش میدید بلکه از آن جهت که من از گرفتن این مبلغ گزاف که گذشتن از آن از اختیار امثال او خارج بود ابا کرده بودم.
عمارت مسکونی نایبالسلطنه در ارگ در مجاورت اندرون قرار دارد و تقریباً ضمیمۀ عمارات سلطنتی به شمار میرود و با وزارت جنگ مرتبط و فقط باغ تخت مرمر میان آنها فاصله است به شکلی که برای رفتن از خانۀ شاهزاده به گلستان هیچ لازم نیست که از خیابان و کوچه بگذرند.
این قسمت از ارگ که در مشرق خیابانهای شمالی جنوبی داخلی واقع شده مهمترین قسمتهای آن است چه در جنوب آن قصور سلطنتی و عمارت نایبالسلطنه و وزارت جنگ واقع شده و در شمال آن جز اصطبلهای سلطنتی و قراولخانه در طرف جنوب و جبهخانه در سمت شمال و یک مسجد متروک چیزی دیگر نیست.