۴- علاوه بر این سه امر بسیار مهم عوامل دیگری را نیز باید شمرد که گرچه بآن اهمیت نیستند اما بهر صورت باید در مد نظر باشند، اما چون این امور عوامل دست دومند همه را در این شماره چهارم گرد میآورم -:
الف - شاگردهای مدارس این روزها زبان فارسی را بیشتر از مجلات هفتگی و رادیو وسینما و تلویزیون میآموزند تا از کلاس ادبیات فارسی. چرا که در همه اینها که گذشت مطالبی هست که مدرسه از آنها بیخبر است - مطالبی که دانستن آنها اقتضای من است مثل راههای عشق ورزی و کاغذ عاشقانه نوشتن و شعر جدید گفتن عین حال که آموزش جدی نمیدهد. اما بهر صورت وقتی دست کم هفتهای یک مجله بخوانی که صد صفحه است ناچار زبانت و قلمت بهمان سوی میگراید که مجله باهمه بیسوادی ادارهکنندگانش خواسته است.[۱]
ب - سوغاتی که در سالهای اخیر بدست آقایان مستشاران خارجی برای فرهنگ آمده است ( غرضم تعلیمات سمعی و بصری است که اصرار میکند در کار تعلیم و تربیت خواندنی و حفظ کردنی هر چه کمتر باشد. ) صرف نظر از اینکه موفقیت روشهای صرفاً سمعی و بصری در این یکی دو سال اخیر در خود آمریکا نیز مورد شك و تردید قرار گرفته است و بمناسبت پیشرفتهاییکه شورویها با حفظ روشهای كلاسیك تربیتی در پرورش متخصصان فنی بدست آوردهاند علمای این فن در خود امریکا در جستجوی راههای تازهای برآمدهاند. تقلید ناقص ما از این روش که خوشبختانه بعلت قلت وسایل فنی مورد نیاز آن چندان شیوع و توسعهای هم نیافته است خود یکی دیگر از علل بیتوجهی بخواندن و نوشتن و آموختن دقیق زبان و ادب فارسی بوده است. مدارس نمونه وزارت فرهنگ از این نظر واقعاً نمونهاند. اینرا هم در نظر داشته باشیم که روش سمعی و بصری در تعلیم و تربیت از مستلزمات محیطهای اجتماعی
خاصی است که فراوانی کتاب و دسترسی روز افزون شاگردان بکتابخانه
- ↑ مراجعه کنید به «ورشکستگی مطبوعات»