شده است و باصطلاح فقط به بیان درد اکتفا کرده بودند. و اکنون راقم این سطور خواهد کوشید که این عوامل و موجبات را نیز تا آنجا که میتواند بشمارد این عوامل بر چند نوعند اما چون هیچ دسته از این عوامل خالی از صیغه فرهنگی نیستند این است که همه را یکجا و بترتیب شماره خواهم آورد:
۱ـ مملکت ما در شرایطی بسر میبرد که احتیاج به متخصص فنى ( تكنیسین ) فراوان دارد شاید - بهمین مناسبت سیاست وزارت محترم فرهنگ بر تربیت این دسته از متخصصان فنی تکیه کرده است و صرف نظر از اینکه در این راه تا کجا موفقیم و تا کجا نیستیم همه متفقیم که چنین سیاستی اگر اتخاذ شده باشد بجاست. نتیجه این سیاست همچنانکه باید باشد توجه روز افزون برشتهها و بدرسهای ریاضی و طبیعی است و ناچار زبان فارسی بحال خود رها شده است بخصوص اگر در نظر داشته باشیم که در محیط یك مدرسه و در ذهن خام یك دانشآموز مواد ریاضیات و ادبیات دو نقطه مقابل هماند. چه حقیقت امر غیر از این است و ادبیات بعنوان هنری از هنرها گشاینده غوامضی است که از دست ریاضیات هم بر نمیآید. دست کم کمکی که شعرا و نویسندگان در همه ادوار تاریخ بشناخت طبیعت یا روان آدمی کردهاند انکار ناپذیر است.
۲ـ در عین حال که چنین احتیاج مبرمی بوجود متخصص فن داریم باید اذعان کنیم که کتاب فنی بزبان فارسی نداریم یا بسیار کم داریم. و همان بسیار کم را هم بسیار ناقص داریم و متعلق بسنین ماضی و خالی از آخرین تحقیقات علمی و فنی در چنین وضعی بحث مردم حق دارد اگر جای وقت تلف کردن برای فارسی بزبان خارجهای برسد که اگر وسیله کسب تخصص و تبحری هم نداشد دست کم بتنهایی وسیلهایست، یعنی فردا میتواند مترجم بشود. بگذریم که راقم این طور دوستی داشت که پس از لیسانس گرفتن برای ادامه تحصیل فرنگ رفت و هنوز یکماه از رفتنش نگذشته بود که با پست هوایی کتاب دستور زبان فارسی از من خواست و البته میدانید برای چه؟ برای اینکه در دستور زبان فرنگیاش دیده بود که صحبت از فعل و