این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
اگر خود شما دختر داشتید به همچو آدمی شوهرش میدادید؟ گفت متأسفانه من دختر ندارم. گفتم عروس چطور؟ گفت دارم. گفتم اگر عروستان فردا بیاید و بگوید شوهرم که اول معلم بود حالا اینکاره از آب در آمده یا اصلاً دروغ گفته باشد... که شوهرم خودش دخالت کرد و حرفم را برید. نمیخواست قضیه دروغ گفتن بر ملا بشود. بله این جوری بود که رضایت داد. ورقه خرجی دخترم راهم امضا کرد و خرج برگشتن را هم همانجا ازش گرفتم. بله دیگر این جوری بود که ماهم شوهر امریکایی کردیم. قربان دستتان یك گیلاس دیگر از آن ویسکی. این مهمانهای شماهم که معلوم نیست چرا نمیآیند اما... ای دل غافل! ... نکند آن دختره اینجوری زیر پام را روفته باشد؟ «گرل فرند»ش را میگویم. هان؟ .. »