(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد.
فروردین سی و یک روز آقایانی که موافقند قیام فرمایند.
(جمعی برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد ـ
اردیبهشت سی و یکروز. آقایانی که تصویب میکنند قیام نمایند
(اغلب برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد ـ
خرداد سی و یک روز ـ تصویبکنندگان قیام نمایند
(اکثر برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد ـ
تیر سی و یکروز ـ موافقین قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد.
امرداد سی و یکروز آقایان موافقین قیام فرمایند.
(جمعی قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شدـ
شهریور سی و یکروز آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد ـ مهر سی ویکروز. آقایانی که موافقند قیام فرمایند
(اغلب برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد.
آبان سی روز ـ آقایان موافقین قیام نمایند.
(جمعی برخاستند)
رئیس ـ تصویب شدـ
آذر سی روزـ تصویبکنندگان قیام فرمایند.
(اکثر برخاستند)
رئیس ـ تصویب شدـ
دی سی روز آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(جمع کثیری برخاستند)
رئیس ـ تصویب شدـ بهمن سی روزـ تصویبکنندگان قیام نمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شدـ اسفند بیست و نه روز آقایانی که موافقند قیام فرمایند
(اکثر قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد رأی گرفته میشود نه تبصره در سنین کبیسه اسفند سی روز موافقین قیام فرمایند
(جمعی برخاستند)
رئیس ـ تصویب شد
رأی گرفته میشود به ماده اول آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند
(اغلب قیام نمودند
رئیس ـ تصویب شد ماده دوم قرائت میشود
(به شرح ذیل قرائت شد)
ماده دوم ـ ترتیب سالشماری خطا و ایغور که در تقویمهای سابق معمول بوده از تاریخ تصویب این قانون منسوخ خواهد بود
رئیس ـ آقای دامغانی
(اجازه)
شریعتمدار دامغانی ـ عرایض بنده در ماده اول ناگفته ماند و بنده در آن ماده هم عرایضی داشتم
در این ماده مینویسد:
ترتیب سال شماری خطا و ایغور که در تقویمهای سابق معمول بوده از این ببعد ملغی خواهد بود
اولاً بنده نمیفهمم چه مناسبت دارد که مجلس دخالت در امور منجمین میکند و این طور رأی میدهد
این ترتیبات یکی از امور فنی و از عملیات منجمین است و یکی از عملیات فنی منجم این است که در تقویمش بنویسد تاریخ جلالی یا تاریخ شمسی
ولی دخالت مجلس شورای ملی در امور فنی منجمین و رأی دادن مجلس چیز خیلی عجیبی است
مثل این که مجلس در تمام کتب علمی دخالت کند و رأی بدهد که فلان کتاب را در فلان فن فلانطور بنویسند.
حالا اگر مقصود از این ماده این است آن تاریخی که از ترکها یعنی خطا و ایغور باقیمانده در آتیه تکرار نشود.
یعنی سیچقانئیل و توشقانئیل و ئیلانئیل اینها از بین برود
اگر مقصود اینها است البته صحیح است
به اصطلاح موش و بقر و پلنک و خرگوش شمار از بین رفتن اینها خوب است زیرا اینها از موهومات ترکستانیها بوده که در این مملکت وارد کردند و از یادگاریهای آنها است و آنها خیلی از این موهومات داشتهاند
مثل این که ستاره سکزیلدوز هم از مخترعات آنها بوده است و بین عوام معروف است و میگویند گاهی از طرف مشرق درمیآید گاهی از طرف مغرب گاهی بگل است.
گاهی بهوا است و میگویند شش جهة را در یک روز سیر میکند.
این هم از رصدهائی است که هیچوقت معمول نبوده و در گذشته و حالیه چنین ستاره دیده نشده و ترکستانیها این را وارد این مملکت کرده بودند
اگر مقصود از بین بردن این قسمتها است پس باید رأی بدهیم که دیگر ستاره سکزیلدوز حقیقتی ندارد.
آیا هیچ تناسبی دارد که مجلس رأی بدهد ستارهٔ سکزیدوز را ننویسند
اگر مقصود این است که ترتیب سالشماری خطا و ایغور منسوخ شود یعنی حمل و ثور و جوزا از بین برود این اشتباه است و اینها مال خطا و ایغور نیست.
زیرا این ترتیب ابتداء مطابق نظام بطلمیوس که یونانی بود وضع شد و اخیراً در آخرین رصدی که هلاکوخان داشت بتوسط خواجه نصیر طوسی وضع شد و از مخترعات ترکستانیها نیست و به قول قدما حرکت شمسی را به دور زمین حساب کردند که چقدر طول میکشد بعد آنرا بدوازده قسمت مساوی تقسیم کردند و هر قسمتی مطابق دورنمای ثوابتی بود و مطابق دورنمای آنها اسمی برایش وضع کردند و گفتند حمل و ثور و جوزا.
و این را هم که آقای تقیزاده فرمودند در آنوقت قطعهای از مدار زمین که مطابق بوده است با صورت دورنمای حمل حالا با حوت مطابق شده خیر این طور نیست برای این که بر فرض که حالا این صورت از آن مدار خارج شده باشد این طور نیست که به حوت رسیده باشد.
زیرا دورهٔ حرکت ثوابت بیست و پنج هزار سال و خوردهای طول میکشد تا یک دوره طی بکند
و از زمان هلاکوخان و خواجه نصیر طوسی تا حال بیست و پنج هزار سال نشده است که ما میگوئیم حمل به حوت افتاده است.
دوره سیر ثوابت بیست و پنج هزار سال که طول کشید دوباره به همان صورت بر میگردد و با آن قطعه از مدار زمین که اسمش حمل است مطابق میشود.
یک نفر از نمایندگان ـ اشتباه میفرمائید
شریعتمدار دامغانی ـ خیر اشتباه نکردم و منسوخ شدن اینها بعقیده من فلسفه ندارد زیرا حمل و ثور و جوزا هممعنایش و هم لفظش از این پیشنهاد بهتر است.
اما لفظش بهتر است بدلیل این که حمل و ثور و جوزا مطابق همان مبنای علمی وضع شده است ولو این که صورت هم از مدار خارج شده باشد در هر صورت اشاره بآن معنای علمی است و شنونده هم اگر اهل اصطلاح باشد میفهمد
و این که گاهی بعضی از آقایان حمل را ترجمه میکنند ببره و ثور را ترجمه میکنند بگاو.
این قسمت را تصور میکنم روی اصل مامور وضع شده باشد
زیرا معانی حمل و ثور و جوزا را اگر مطابقه کنیم با الفاظی که در اینجا نوشته شده و معانی بعضی از آنها را آقای حائری زاده فرمودند میبینیم خیلی مناسبتر است برای این که حمل در اول وضعش مناسبتی با آن مدار داشت ولی مرداد یعنی ماه زنده چه تناسبی دارد و آذرماه یعنی آتش ماه چه مناسبتی دارد.
مساوات ارواح چه مناسبتی دارد در صورتی که مناسبت علمی در حمل و ثور و جوزا ملحوظ است و در این الفاظ باستانی که میخواهیم وضع کنیم ملحوظ نیست
در این ماده این طور نوشته شده است که آن ترتیب سالشماری قدیم باید منسوخ شود.
بنده عرض میکنم آن سالشماری اگر حمل و ثور است نباید منسوخ شود.
یک نفر از نمایندگان ـ خیر این طور نیست.
شریعتمدار دامغانی ـ و اگر مقصود غیر از این است و مقصود اسامی ترکی است که بنده عرضی ندارم.
در هر صورت بنده این را هم عرض میکنم که حمل و ثور و جوزا معنایش هم هم بهتر است برای این که بحقیقت خیلی نزدیکتر است و دارای یک مناسبتهای علمی هم هست و بنایش هم منظم و دارای هیچ کبیسه هم نخواهد بود.
یعنی سال سیصد و شصت و پنج روز و پنج ساعت و چهل و نه دقیقه و چند ثانیه میشود.
بدلیل این که میبینیم همه تاریخهای دنیا بالاخره برمیگردد که خودش را تطبیق کند با همان تاریخ میلادی که مبدأش تقریباً از اول جدی میشود و مدت آن را سیصد و شصت و پنج روز و ربع روز گرفته بودند و ربع را در هر چهار سال یک کبیسه میکردند و از آن کسرش هم صرفنظر میکردند و در هر صد و بیست و هشت سال یک روز اضافه میکردند
بعد آمدند و بحکم پاپ ده روز جلو رفتند که تدارک گذشته بشود چرا این را کردند برای این که برگردانند و تطبیق کنند با بروج و همه تاریخهای دنیا هم به همان ترتیب بروج یعنی سیصد و شصت و پنج روز و چند ساعت و چند دقیقه است و بعقیده من نباید منسوخ شود.
رئیس ـ آقای شیروانی
(اجازه)
شیروانی ـ بنده خیلی متأسفم که اوقات مجلس را صرف یک مسائلی میکنیم که جایش اینجا نیست.
فرمایشات آقای دامغانی را ممکن است بنده یا سایر آقایان موافقین در خارج این اتاق جواب بدهیم اینجا جای مباحثه نیست مدرسه هم نیست
یاسائی ـ خواهش میکنم دو کلمهاش را جواب بدهید.
شیروانی ـ خیر جواب نمیدهم و همینطور که بعضی از آقایان فرمودند می خواهیم کلمات خرچنک و حوت و این ترتیبات را عوض کنیم
یاسائی ـ این هو است منطق نیست
شیروانی ـ اگر بنده ساعتسازی ندانم عیب بنده نیست و اگر یک وکیل هم نداند که در تمام جاهای دنیا تاریخشان را مجلس وضع میکند هیچ عیبی برای آن وکیل نیست.
در صورتی که در همه جای دنیا برخلاف عقیده آقای شریعتمدار تاریخ رسمی مملکت یکی از قوانین مهمه است که فقط حق مجلس است.
ولی چون در قمست فنیاش هر قدر حرف زده شود غیرقابل تغییر است آن جایش در مجلس نیست بلکه آن را در کمیسیون معارف مطرح میکنند و راپورت آنرا به مجلس میآورند که از تصویب بگذرانند ولی مجلس حالا تبدیل به مدرسه شده و تأسف بنده برای این است والا تأسف دیگری ندارم.
آقای شریعتمدار در اینجا یک سلسله نجوم فرمودند که بکلی خارج از موضوع این ماده بود و این سلسله مطالب علمی را هم که در اینجا فرمودند یک روز دیگر هم اقوال قدما و متأخرین را فرمودند و ما هم گوش دادیم و از این مطالب شاید سایرین هم اطلاع داشته باشند و چندین مرتبه هم آقایان موافقین اظهار کردند که این مطالب مربوط به این ماده نیست فقط آنهایی که این ماده را پیشنهاد کردند و بنده هم یکی از امضاکنندگان بودم مقصود نسخ سیچقانئیل و تنگوزئیل و سایر اسامی ترکی بود که برای سالشماری ما رسم شده بود و بهیچوجه نظر دیگری نداشتیم.
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است.
رئیس ـ پیشنهاد آقای طهرانی قرائت میشود.
(بشرح ذیل قرائت شد)
ماده دوم ـ تاریخ سالشماری خطا و ایغور که در تقویمهای سابق معمول بوده از تاریخ تصویب این قانون ممنوع خواهد بود.
رئیس ـ آقای طهرانی
(اجازه)
آقا شیخ محمدعلی طهرانی ـ چون این پیشنهاد عین ماده است پس میگیرم.
رئیس ـ رأی میگیریم بماده دوم آقایانی که تصویب میکنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. در کلیات مخالفی هست یا خیر؟
(اظهاری نشد)
رأی میگیریم باین طرح مشتمل بر دو ماده است آقایانی که تصویب کنند قیام فرمایند.
(اغلب قیام نمودند)
رئیس ـ تصویب شد. چند دقیقه تنفس داده میشود.
(در این موقع جلسه برای تنفس تعطیل و پس از نیم ساعت مجدداً به ریاست آقای سهامالسلطان نایبرئیس تشکیل گردید)
نایبرئیس ـ راپرت کمیسیون داخله راجع به قانون سجل احوال مطرح است موادی که به کمیسیون رجوع شده بود کمیسیون راپورت آنها داده است اول ماده دوم است که قرائت میشود.
(به شرح ذیل قرائت شد)
ماده دوم ـ کسانی که قبل از تأسیس شعب سجل احوال در هر محل متولد شدهاند باید سجل احوال خود را مستقیماً یا بوسیله رئیس خانواده در اوراق اظهارنامه (نسختین) نوشته تسلیم مأمور سجل احوال نمایند نمونه یک اشخاصی که باید اظهارنامه بدهند هر گاه از انجام تکلیف خود تخلف ورزند مسئول خواهند بود.
تبصره ـ اشخاصی که در تحت ولایت یا قیمومت شرعی هستند ولی یا قیم خاص آنها و اگر قیم ندارند سرپرست آنها باید اوراق اظهارنامه را نوشته تسلیم مأمور سجل احوال نمایند.
نایب رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
(اجازه)
آقا سید یعقوب ـ بنده خواستم از آقای مخبر سؤال کنم این جمله که نوشته شده است مسئول خواهد بود آیا نظیر احکام فلان اداره است که بحاکم ابلاغ میشود که مسئول خواهی بود یا خیر؟ و این مسئول خواهد بود یعنی چه؟
در اینجا باید نوشته شود مسئول فلان ماده خواهند بود.
عنوان مسئول خواهد بود که نباید در قانون نوشته شود بلکه باید عنوان مجازات متخلف از آن در اینجا معین شود.
آقا میرزا شهاب مخبر ـ اگر نماینده محترم بماده بیست و چهار مراجعه بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود که در آنجا تصریح شده است.
اشخاصی که از مواد فلان و ملان تخلف کنند بمجازاتهائی که در ماده ۲۴ نوشته شده خواهند رسید.
پس مسئول است یعنی مشمول مجازاتهائی که در آن ماده تصریح شده است خواهد شد.
نایب رئیس ـ آقای طهرانی
(اجازه)
آقا شیخ محمدعلی طهرانی ـ گمان میکنم چیزی که در سابق اشکال داشت و این ماده بواسطه آن مراجعه به کمیسیون شد فقط تعیین رئیس خانواده بود
یعنی رئیس خانواده را کی تعیین میکند و آیا یک فامیل پانصد یا هزار نفری مجبور هستند یک نفر را به ریاست خانواده معین کنند یا نه؟
در این صورت باید معنای رئیس خانواده را درست معین کرد که بعد از این اسباب مسئولیت و زحمت اشخاص فراهم نشود.
مخبر ـ بنده گمان میکردم بعد از مطالعه این راپورت آقایان این اندازه حمایتشان را از رئیس خانواده بردارند
ولی حالا برای این که آقایان مطمئن شوند که رئیس خانواده زیاد مسئول نیست در این ماده نوشته شده است
مستقیما یا بوسیله رئیس خانواده و اگر آقایان بماده چهار مراجعه بفرمایند ملاحظه خواهند فرمود که رئیس خانواده یعنی کسی که اولاد دارد و اشخاصی که در تحت کفالت او هستند او را برای ریاست خانواده معین کردهاند.
حالا ماده چهارم را میخوانم.
«هر شخصی باید برای خود اسم مخصوصی انتخاب کند.
زوجه و کلیه اولاد و احفاد ذکور آن شخص و همچنین کلیه اولاد و احفاد اناث او مادام که شوهر اختیار نکردهاند بآن اسم مخصوص که نام خانوادگی است موسوم خواهند بود
بنابراین هر کس دارای اسمی خواهد بود مرکب از نام خانوادگی و نام شخص مثلاً «ایرج کاوس» بر فرض این که ایرج نام شخص و کاوس نام خانوادگی باشد
اشخاصی که از نسل واحد هستند می توانند برای خود اسم خانوادگی واحد انتخاب کنند
و برعکس اولاد و احفاد یک رئیس خانواده که در تحت کفایت نیستند میتوانند اگر بخواهند اسم خانوادگی علیحده برای خود انتخاب نمایند»
پس معلوم میشود که رئیس خانواده به کسی میگویند که یک عده اولاد و احفاد در تحت کفالت او باشند
نایب رئیس ـ آقای آقا سید یعقوب
(اجازه)
آقا سید یعقوب ـ بنده راجع به تعیین رئیس خانواده یک پیشنهادی تقدیم کرده بودم و خواستم ببینم آن پیشنهاد در کمیسیون مطرح شده است یا نه؟
بنده پیشنهاد کرده بودم که رئیس خانواده عبارت از پدر و جد است و اگر این قسمت تصریح شود
دیگر این عبارت را باین طول و تفصیلی که در این ماده نوشته شده است لازم ندارد
یعنی بنویسند مقصود از رئیس خانواده پدر است و در صورتی که پدر نباشد جد است
همانطوری که در قوانین مذهبی ما هم هست.
بنابراین خواستم ببینم علت اینکه کمیسیون پیشنهاد بنده را مورد توجه قرار نداده چه بوده است
مخبرـ اگر چه سایر آقایان موافقین هم میتوانند جواب آقای آقا سید یعقوب را بدهند لیکن چون این سؤال مستقیماً از کمیسیون بود بنده جواب عرض میکنم
اینکه فرمودند رئیس خانواده پدر یا جد باشد
بنده عرض میکنم که ممکنست در یک خانواده یک نفر سمت بزرگتری و ریاست داشته باشد
در صورتی که نه پدر و نه جد کسی باشد بلکه یک اولاد بزرگتریست که کفالت یک خانواده بعهده اوست و نسبت بسایرین هم سمت بزرگتری دارد
ولی پدر و جد کسی هم نیست پس نمی شود رئیس خانواده را انحصار داد به پدر یا جد
جمعی از نمایندگان ـ مذاکرات کافی است
نایبرئیس ـ پیشنهادی از طرف آقای یاسائی رسیده است قرائت میشود
(به شرح آتی خوانده شد)
بنده پیشنهاد میکنم کلمه آن محل قبل از نمایند اضافه شود.
نایبرئیس ـ آقای یاسائی (اجازه)
یاسائی ـ در این ماده نوشته شده است کسانی که قبل از تأسیس شعب سجل احوال در هر محل متولد شدهاند باید سجل احوال خود را مستقیما یا بوسیله رئیس خانواده تسلیم مأمور سجل احوال نمایند و مقصود اینست که تسلیم سجل احوال آن محل نمایند.
والا به طور مطلق باشد که تسلیم به شعب سجل احوال نمایند معنی ندارد و اگر لفظ آن محل اضامه شود بهتر است.
مخبر ـ اینها یک توضیح واضحاتیست که گمان نمیکنم هیچ محتاج باشد.
کسانی که در یک محلی متولد میشوند بایستی ورقه سجل احوالشان را تسلیم مامور سجل احوال کنند.
معلومست که از دامغان نباید بروند به اردبیل تسلیم کنند یا از کرمان نباید بخراسان ببرند تسلیم کنند
در همانجائی که دائره سجل احوال است در آنجا تسلیم میکنند.
نایب رئیس ـ رأی میگیریم به پیشنهاد آقای یاسائی.
آقایان موافقین قیام فرمایند.
(عده قلیلی قیام نمودند.)
نایب رئیس ـ تصویب نشد.
رأی میگیریم بماده دوم آقایان موافقین قیام فرمایند.
(اکثر قیام نمودند)
نایب رئیس ـ تصویب شد مادهٔ چهار
(بشرح ذیل خوانده شد)
ماده چهار ـ هر شخصی باید برای خود اسم مخصوصی انتخاب کند
زوجه و کلیه اولا و احفاد ذکور آن شخص و همچنین کلیه اولاد و احفاد اناث او مادام که شوهر اختیار نکردهاند بآن اسم مخصوص که نام خانوادکیست موسوم خواهند