برگه:مذاکرات مجلس شورای ملی، دورهٔ پنجم، جلسهٔ ۱۴۸.pdf/۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
صفحه ۱۰۵۸
دوره پنجم
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی

ولی یک سهوی در آنوقت برای آنها واقع شد که آنها از آنروز باینطرف را شمسی کردند و از آن به پیش را قمری گذاشتند لهذا امسال برای آنها هزار سیصد و چهل است.

نود سالش را شمسی گذاشتند یعنی اسامی رومی شباط و تشرین و غیره در ایران هم وقتی گمرک دائر شد تصور کردند که یک سال شمسی برای امور دولتی لازم است از مردم پرسیدند که سال چندم شمسی است هیچ در دست نبود گفتند در سالهای منجمین یک حمل و ثوری هست که آنها میدانند همان را بلژیکیها گرفتند و معمول کردند.

ولی آنوقت غافل از این شدند که در همان‌وقت که سال شمسی را اخذ میکنند سال ایرانی قدیم را اخذ کنند.

یعنی همان سال ملی ایران و این را هم نباید خیال کرد که مال پیش از اسلام است.

بلکه بعد از اسلام هم تا زمان استیلای مغول جاری بوده حتی سعدیهم گفته است اول اردی‌بهشت‌ماه جلالی که در ششصد و پنجاه شش است و آنوقت در میان عامه جاری بوده و فقط از برای نگاهداشتن روح مذهبی در میان جامعه سال قمریرا معمول داشته‌اند ولی سال شمسی بهر حال لازم است و کسی نمی‌تواند در این موضوع شکی داشته باشد.

اما در مسئله ماه شمسی آقایان اشتباه می‌کنند.

این یک چیز بکلی موهومی است ماه شمسی برای هیچ ملتی در دنیا لازم نیست و هیچ ملتی تابحال ماه شمسی اتخاذ نکرده فقط چیزیکه لازم است این است که سر و ته سال با هم وفق بدهد.

هر کسی هم بخواهد دوازده ماه را بیست و نه روز یا بیست و هشت روز یا سی روز یا سی و یکروز یا سی و چهار روز بگیرد ممکن است.

ولی آخرش سیصد و شصت و پنجروز باید پر بشود.

این موضوع نجومی است که مدار زمین دور آفتاب بدوازده قوس متساوی تقسیم میشود.

ولی زمین این قوس‌ها را در ایام متساوی طی نمیکند یکی را سی روز طی میکند یکی را سی و یک روز و برای هیچکس در هیچ موقعی و برای هیچ عملی لازم نیست که بداند اول آن قوس یا دوم و سوم آن کی رسیده است.

مگر برای حجامت و فصد و حمام رفتن لازم باشد و یک اشتباهی هم آقایان می‌کنند که خیال میکنند حمل و ثور مرتب است یعنی مثلا ثور سی و یک روز و جوزا سی و دو روز است.

بنده عرض میکنم خیر اینطور نیست حمل سی و یک روز و یازده ساعت و نیم است و ثور سی و یکروز و فلان و جوزا سی و یکروز و هیجده ساعت و فلان است اینها را روی هم جمع میکنند آنوقت تمام ماهها سیصد و شصت و پنجروز و چند ساعت و فلان میشود ولی بنده نمیخواهم زیاد در این باب شرح بدهم و فقط میخواستم یک عرضی بکنم و آن اینست که اینگونه مسائل را بنده تصور میکردم که در چند دقیقه ممکن است تمام شود برای اینکه یکقسمت فنی دارد و یک قسمت مباحثه که آیا این اسامی را تغییر بدهیم صلاح ما هست؟

نیست آیا از اول بهار شروع کنیم یا از اول زمستان؟

یا این الفاظ فارسی شود یا فلان شود؟

ولی قسمت عملیش را یک کمیسیونی در مجلس بود او هم بمعلومات خویش اکتفا نکرد.

منجمین مملکت را دعوت کردند و نشستند و اینطور اصلاح کردند و اگر بنا بشود که در قسمت عملیش مذاکره شود باید مثل لایحه اوزان و مقادیر که میگویند واحد وزن گرام است و گرام یک سانتی‌متر مکعب آب مقطر چهار درجه است یکی از آقایان پیشنهاد کند

یکسانتی‌متر مکعب آب مقطر در شش درجه باشد یکی دیگر بگوید آب غیرمقطر باشد

اینها ربطی به این مسئله ندارد و بنده بآقایان اطمینان میدهم تمام ملاحظاتی که ممکن است از ذهن فرد فرد آقایان بگذرد

بنده شخصاً حاضرم بیرون جواب بدهم.

یکی از آقان فرمودند که این بروج مساوی است

مثلا آفتاب در موقع معیین مطابق برج بره راه میرود اینهم صحیح نیست

برای اینکه. حالا آفتاب در برج حمل مطابق صورت حوت است و اصلا جایش عوض‌شده‌است

ولی وقتی ما سیصدوشصت و پنجروز و پنجساعت و چهل‌وهشت‌دقیقه و چهل‌وپنج ثانیه و نیم

مثلا سال داریم همانطوریکه آقای طهرانی گفتند ما نمیتوانیم عرض کنیم باید سیصد و شصت و پنجروز را بتقسیمات مساوی قسمت کنیم

یعنی آن پنجروز اضافی را بدهیم بخورد آن دوازده ماه بهر ترتیبی که می‌خواهد باشد

و آن پنجساعت زیادی را در چهار در چهار سال ملاحظه کنیم و ایشان اشتباه کردند که گفتند کبیسه میگوئیم کبیسه نیست در این لایحه گفته اند سال شمسی حقیقی اگر کبیسه بود باید باید بگویند در هر چهار سال یکروز زیادی باشد

و در هر صدوبیست‌وهشت سال فلانطور باشد

ولی اینطور نگفته‌اند و همانطور که منجمین تحویل شمس را تعیین کردند هر وقت قبل از ظهر واقع می‌شد آنروز عید نوروز بود

و هر روز بعدازظهر واقع می‌شد فردایش نوردز بود

پس وقتی که بعدازظهر واقع شود یک روز خودبخود کبیسه داریم

و اینکه آقایان گفتند چرا شش ماه اول سال را سی و یکروز قرار داده‌اند و مقید بوده اند که بعضی از ماههای ما اولش با اول ماه نجومی مطابق شود لازم است

عرض کنم آن چیزی که بیشتر لازم است اعتدال خریفی است

اعتدال ربیعی روز اولش روز اول فروردین ماه میشود

زیرا بهار و تابستان صد و هشتاد و شش روز و یازده ساعت است و پائیز و زمستان صد و هفتاد و نه روز و چیزی کمتر است

لهذا بااید با این ترتیب اعتدال خریفی هم باول ماه ایرانی میافتد

و اما این حمل و ثور هیچ ترتیب معینی ندارد اما اینکه اسمها را چرا عوض میکنند اگر یک وقتی میخواستند محرم و صفر را عوض کنند آنوقت خوب بود میگفتند عوض نکنند ولی ما حالا ماههای عربی را نمیگذاریم

و خرچنگ و غیره را بر میداریم و این اسامی هیچ منافات با چیزی ندارد

یعنی بجای محرم و صفر بمیگذارند بجای حمل و ثور گذاشته می‌شود که در هیچ جای دنیا و در هیچ تاریخ عالم اسم ماه زمینی نبوده است

و هیچ ملتی برای خودش انتخاب نکرده و اسامیش هم چندان فایده ندارد

لذا بر می گردیم بماههائی در ایران تا زمان سلجوقیها معمول بوده و حالا هم در بعضی جاها معمول است

اینرا هم دوباره تکرار میکنم

اینکه گفته شده است شمسی حقیقی برای این است که هیچ کبیسه ندارد

مگر آن سالی که خود بخود کبیسه تولید می‌کند.

یعنی بعد از آنکه استخراج کردند که تحویل آفتاب بعد از ظهر است فردا نوروز میشود

حتماً هم هر چهار سال یکمرتبه نمیشود ممکن است یکوقت در پنجسال و یکوقت در هشت‌سال یکدفعه بشود

بیشتر از این هم نمیخواهم در این باب تصدیع بدهم و اگر دوباره لازم باشد ممکن است بنده و اعضای کمیسیون توضیح بدهیم

ولی عرض می‌کنم که ماه شمسی حقیقی برای هیچ کس لازم نمی‌شود و این همان سال شمسی حقیقی است و این ماهها را هم وقتی مرتب کنیم درست می‌آید

ویک احیای سنت ملی هم می‌شود که هیچ منافاتی با چیز دیگری ندارد

رئیس ـ رأی می‌گیریم بقابل توجه بودن پیشنهاد آقای طهرانی

آقایانی که قابل توجه میدانند قیام فرمایند

(چند نفری برخاستند)

رئیس ‌ـ قابل توجه نشد.

پیشنهاد آقای اخگر

(بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده اول (عبارت اسامی و عده ایام ماهها) نوشته شود

(اسامی و عده ایام ماههای شمسی)

اخگر ـ پیشنهاد بنده برای این بود که سوء تفاهمی نشود که ماههای قمری را میخواهیم متروک کنیم

لهذا بنده پیشنهاد کردم که نوشته شود ماههای شمسی و این هم که بنده نوشتم ماههای شمسی میدانم که ماه شمسی ندارد

ولی فقط معلوم می‌شود که ماههای سال شمسی اینطور می‌شود و معلوم هست که مقصود احتراز از سوء تفاهمی اینست که ممکن است ایجاد شود و باین جهت بنده این پیشنهاد را کردم.

رئیس ـ شاهزاده شیخ‌الرئیس

(اجازه)

شیخ‌الرئیس ـ رأی بگیرید

رئیس ـ آقایانی که پیشنهاد آقای اخگر را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(عده کمی قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد.

سه فقره اصلاح که در یک زمینه است قرائت می‌شود.

بعد رأی می‌گیریم.

(بشرح ذیل قرائت شد)

پیشنهاد آقای یاسائی ـ بنده پیشنهاد میکنم در ماده اول تقسیم بدوازده برج بشود و اسامی بروج همان اسامی فارسی باشد.

پیشنهاد آقای مدبرالملک ـ در قسمت (د) اسامی ماهی) اسامی بروج نوشته شود.

پیشنهاد آقای شوشتری ـ بنده پیشنهاد می‌کنم در فراز (د) چهار نوشته شود اسامی عده ایام بروج

رئیس ـ گمان می‌کنم این همان پیشنهاد آقای تهرانی است (خطاب بآقای یاسائی) پیشنهاد جنابعالی هم همان است عین پیشنهاد کمیسیون است باید تبدیل ماهها به بروج اگر توضیحی دارید بدهید بعد می‌بینید که رأی باید گرفت یا نه؟

یاسائی ـ تصور می‌کنم پیشنهاد آقای طهرانی دارای یک مزایای دیگر بهم بود و پیشنهاد بنده ساده است ایشان با یک قسمتهائی پیشنهاد کرده بودند ولی بنده پیشنهادم این است که فقط تقسیم سال مطابق بروج شود.

ولی اسامیش فرق کند بدون هیچ تفاوتی یعنی برج میزان هر قدر هست ساعاتش همان مقدار محفوظ باشد با تبدیل اسم میزان باسم فارسی این است پیشنهاد بنده و در توضیحاتی که آقای تهرانی دادند یک قسمت از توضیحات بنده را هم ایشان دادند.

ولی باز یک قسمت فرمایشاتی آقای تقی‌زاده کردند که بنده ناچارم حالا جواب بدهم.

آقای تقی‌زاده فرمودند که سال را بطوریکه کمیسیون معارف پیشنهاد کرده است شمسی حقیقی است نه شمسی اصطلاحی در صورتیکه بنظر بنده راپرت کمیسیون معارف شمسی اصطلاحی است نه حقیقی. تقسیم سال بترتیب شمسی حقیقی مطابق با بروج است بدون کم و زیاد یعنی سیصد و شصت و پنجروز کسیری تقسیم می‌شود بتقسیمات دوازده‌گانه با کمی و زیادیهائی که دارد و از نقطه اعتدال ربیعی شروع می‌شود و یک دوره زمین بدور شمسی میچرخد و برمی‌گردد بهمان نقطه اعتدال ربیعی و سیصد و شصت و پنجروز و خورده تمام می‌شود.

این سال شمسی حقیقی است ولی این ترتیبی که کمیسیون معارف پیشنهاد کرده و راپرت داده است شمسی حقیقی نیست زیرا بیک مسامحاتی قائل شده‌اند

مسلماً مطابق تقسیم بروج از ابتدای نقطه اعتدال ربیعی تا نقطه اعتدال خریفی صد و هشتاد و هفت روز است و شش قوس اولی امتدادش بیشتر از شش قوس دومی است و راپرت کمیسیون این است که ششماه اول صد و هشتاد و شش روز است بدون کم و زیاد در صورتی که خود آقای تقی‌زاده فرمودند که صد و هشتاد و شش روز و یازده ساعت است

پس شمسی حقیقی نیست علی‌ای‌حال طرفین اختلاف در این قضیه قائل بتسامحی هستند یعنی اگر ماهها را هم بطور برجی تقسیم کنیم باز باید یک مسامحاتی بکنیم چنانچه امسال اول حمل صبح بود و ما شبش را جزو سال گرفتیم و گفتیم شب اول حمل در صورتی که شب جزو حوت بود و هنوز حمل نشده بود.

معذلک ما این مسامحه را آنجا قائل شدیم ولی در قسمت برج جوزا که سی و دو روز است آقایان بمسامحه قائل می‌شود و یک مرتبه بیست و چهار ساعت تفاوت می‌گذارند می‌گویند جوزا سی و یکروز است

در صورتی که سی و دو روز است علی‌ای‌حال طرفین اختلاف در این موضوع به یک مسامحه‌هایی قائل هستند و تقسیمات فرضی است و شمسی حقیقی نیست.

منتهی تقسیم بروج بشمسی حقیقی نزدیکتر است یعنی چون ساعاتش را محفوظ نگاه می‌دارند همیشه می‌دانند در چه ساعتی حمل شده و چه ساعتی میزان شد دیگر این که فرمودند مطابق راپرت کمیسیون کبیسه ندارد.

در صورتیکه در راپرت کمیسیون تصریح شده است که چهار سال یکمرتبه یا پنجسال یک مرتبه ایام سال تفاوت پیدا می‌کند و کبیسه حاصل می‌شود و سالی که کبیسه ندارد ماه آخر سی روز می‌شود

یعنی چهار سال حوت یا اسفند را بیست و نه روز می‌گیریم و آن خورده را همینطور حفظ می‌کنم و هیچ مربوط بقسیم نیست و بعد از پنجسال یک مرتبه این چهارپنج قسمت را روی هم می‌گذاریم و یک بیست و چهار ساعت صحیح درست می‌کنیم و آنوقت می‌گوئیم حوت یا اسفند می‌شود سی روز

پس علی‌ای‌حال کبیسه هست ولی تقسیم ببرج طوری است که کبیسه ندارد و هر سال در ایام ماهها مستهلک می‌شود و به یک ترتیبی می‌شود و عنوان کبیسه ندارد یعنی بالاخره در ترتیب تقسیم ببروج کبیسه هیچ عنوان ندارد.

این را بنده هم تصدیق می‌کنم ترتیب تقسیم ببروج هیچکدام آن مقداری که منجمین در تقاویم می‌نویسند نیست حمل سی روز و پانزده ساعت است و همین طور تمام بروج سی روز و چند ساعت است به اختلاف

ولی در حساب طوری مرتب می‌شود که کبیسه ندارد

سال هم شمسی حقیقی است و اصطلاحی هم نیست و منجمین هم طرفدار این عقیده‌اند چنانچه شنیدم یکی از منجمین که آمده است در کمسیون معارف اظهار کرده است این ترتیبی را که انتخاب کرده‌اید ما عقیده نداشتیم و عقیدهٔ ما این بود که ماهها مطابق همان ترتیب بروج باشد

منتهی اسامیش را از نقطه نظر قومیت و ملیت تغییر بدهند ما هم مخالف نیستیم بنده هم که این طرحرا امضاء کردم فقط از نقطهٔ نظر تبدیل و تغییر الفاظ بود اینکه در علم نجوم و هیئت داخل شویم و یک کارهائی بکنیم که وظیفه مجلس نیست

ما فقط خواستیم الفاظ تغییر کند و قومیت ما زنده شود و منظور این نبود که ما از نو شروع کنیم و تقسیمات را طور دیگر تقسیم کنیم

آقای تقی‌زاده فرمودند ماه زمینی هیچ نیست ماه زمینی متأسفانه از اصطلاحات ایرانی‌ها است و در قسمت‌های یزد و کرمان اصلا نمی‌دانند حمل ثور چیست و الان بپرسید می‌گویند فروردین است برج گذشته را هم اسفند می‌گفتند و کاملا آشنا هستند اینها را می‌گویند ماه زمینی و ماه آسمانی را همان ماههای قمری می‌دانند و ماه زمینی اینها را می‌گویند و اینها را اصطلاح قرار داده‌اند

چنانکه در مازندران هم می‌گویند زمین ماه و این اصطلاح زمین ماه در اطراف ایران در همه جا هست و می‌گویند ماه زمینی و ماه شمسی هم در هیئت اصطلاح است و می‌گویند ماه شمسی و ماه قمری و ماه شمسی هم که می‌گوئیم نباید تصور بشود که چون ماه اسم یک کرهٔ‌ایست ما اینجا نباید شمسی بگوئیم. خیر:

اینجا شمسی را مجازاً استعمال کرده‌ایم و لذا باید ماه شمسی بگوئیم و آنطوریکه بنده اطلاع پیدا کرده‌ام و آنچه که فکر کرده‌ام اگر فقط اسامی و الفاظ را تغییر بدهیم کافی است و باید تقسیمات بروج را حفظ کنیم.

عظیمی ـ بنده اخطار نظامنامهٔ دارم راجع بماده هفتاد و نه ۷۹

رئیس ـ گفته میشود که مادهٔ هفتاد و نه را باید رعایت کرد.

آقای تدین.

(اجازه)

تدین ـ بنده تصور میکنم توضیحاتی که آقای یاسائی دادند مؤید توضیحات آقای تهرانی بود و پیشنهاد ایشان هم معناً عین پیشنهاد آقای تهرانی است

لذا بنده چون با آن پیشنهاد اولی مخالف بودم و مجلس هم رأی نداد بنده موردی نمی‌بینم که اصولا پیشنهاد ایشان مطرح شود و اگر در عین این حال موافق هستند جواب میدهم.

یاسائی ـ بنده اصراری ندارم.

رئیس ـ خوب آقایانیکه این پیشنهاد را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند.

(چند نفر برخاستند)

رئیس ـ قابل توجه نشد.

آن دو پیشنهاد دیگر هم ضمناً رد شد.

پیشنهاد شاهزاده شیخ‌الرئیس هم گویا رد شد.

محمدهاشم میرزا شیخ‌الرئیس ـ چرا؟

رئیس ـ خوب قرائت می‌شود.

(بشرح ذیل قرائت شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم نوشته شود ماههای سال شمسی

شیخ‌الرئیس ـ پیشنهاد بنده با پیشنهاد آقای تهرانی فرق داشت ایشان پیشنهاد کرده بودند ماههای شمسی در صورتی که ماههای شمسی موضوع ندارد بنده محض رفع سوء تفاهم چون لفظ شمسی از اول تا آخر لایحه نوشته نشده است باین جهت پیشنهاد کردم که در قسمت دوم نوشته شود اسامی ماههای سال شمسی اگر آقای مخبر قبول کنند که هیچ و اگر قبول نکنند هیچ اصراری ندارم

ولی بهر صورت اشکالی نداد که نوشته شود اسامی ماههای سال شمسی یعنی دوازده قسمت است و هر قسمت راجع به سال شمسی است.

رئیس آقای تدین

(اجازه)

تدین ـ شاهزاده شیخ‌الرئیس فرمودند در این لایحه اسمی از سال شمسی برده نشده

بنابراین لازم دانسته‌اند که کلمه شمسی را اضافه کنند در صورتی که از چند جای این ماده معلوم می‌شود که مقصود از سال شمسی است...

شیخ‌الرئیس ـ کجا نوشته شد؟

تدین ـ اجازه بدهید ـ

اولا می‌نویسد مجلس شورای ملی اجازه میدهد که از نوروز ۱۳۰۴ نوروز که البته ماه قمری نیست و سال شمسی است.

بعد قبل از قسمت (د) که خودتان اشاره کردید مینویسد

سال کماکان شمسی حقیقی است سال که شمسی شد ماه هم شمسی است البته معنی ندارد سال شمسی باشد و ماه قمری بعلاوه مسائل نجومی و علمی را اینجا نمیشود مطرح کرد جایش بیرون است.

یاسائی ـ واله می‌خورند باین کار.

(صدای زنگ رئیس)

شاهزاده شیخ‌الرئیس ـ مقصود بنده رفع سوء تفاهم بود. مسترد می‌دارم

(پیشنهاد آقای اخگر بشرح ذیل خوانده شد)

بنده پیشنهاد می‌کنم ماده اول ب عبارت روز اول بهار به نوروز تبدیل شود.

رئیش ـ بفرمائید.

اخگر ـ توضیحی لازم ندارد رأی بگیرید.

رئیس ـ آقایانی که این اصلاح را قابل توجه می‌دانند قیام فرمایند

(چند نفری قیام نمودند)

رئیس ـ قابل توجه نشد.

عده کافی نبوده است دوباره باید رأی گرفته شود

اخگر ـ بنده مسترد میکنم.

رئیس ـ باید رأی گرفته شود بماده اول.

پیشنهاد شده است که به پنج قسمت تجزیه شود.

حایری زاده ـ پانزده قسمت.

رئیس ـ بلی پانزده قسمت رأی گرفته می‌شود بقسمت الف آقایانی که تصویب می‌کنند قیام فرمایند.

(اغلب برخاستند)

رئیس ـ تصویب شد.

رأی گرفته می‌شود بقسمت (ب) آقایانی که موافقند قیام فرمایند