پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

غیره متضمن سفارش خود نزد گرگین خان حاصل نموده و نیز از اوضاع کارخانۀ سلطنت ایران و وضع سلوک پادشاه و امرا دریافت که همۀ امرا و سپاه بسبب بعد عهد آرام و عدم وقوف بقواعد جنگ و سپهداری عاری از امر سپاهیگری و ملک‌داری‌اند و اگر کسی که اندک تدبیری و شجاعت و دلیری داشته باشد بقدر حوصلۀ خود می‌تواند تسخیر بلاد ایران نمود بهمین اراده و عزیمت سفارشنامجات گرفته وارد قندهار گردید و گرگین خان چون علانیه بی‌سببی نمی‌توانست او را مؤاخذه نماید بنا بر آن به او بسلوک و مدارا پیش آمد و امیر اویس رخصت رفتن قلات که به پنج شش منزلی قندهار و مسکن او بود حاصل نموده متوجه آنجا گردید و در قلات بعنوان خفیه سپاه و لشکر قوم غلزۀ که اهل و اولوس او بودند و همچنین از فرق دیگر افاغنه جمعی که بسمت شجاعت و سپاهیگری موصوف بودند جمعیتی شایسته مهیا نموده با آنها عهد و پیمان نمود که هر ارادۀ که داشته باشد ایشان بی‌مضایقه در آن شریک شده آنچه از منافع حاصل شود از مال و ملک برادرانه با هم قسمت خواهند نمود و در ظاهر چنین شهرت انداخت که چون از سفر مبارک حج مراجعت نموده‌ام برای تهنیت و مبارکباد و گرفتن تبرکات نزد من تردد می‌نمایند و بعد از چندی باز بقندهار آمده به خدمت گرگین خان حاضر گردید و غایبانه به جماعت کاکری که فرقۀ‌اند از افاغنه که در حوالی فوشنج و شرج رباط مشرق رویۀ قندهار می‌باشند و آنها نیز با او در خفیه هم عهد بودند پیغام فرستاد که سر به شورش و فساد بردارند و به گرگین خان اظهار نمود که این جماعت بسیار شریر و مفسدند و تا قلع مادۀ فساد ایشان کرده نشود فتنه فرو نخواهد نشست، باید که سپاه و لشکر جمع نموده بر سر ایشان رفت. بهمین اراده گرگین خان از فتنۀ قندهار با عساکر خود برآمده و بجمیع سرکردگان و سرداران قندهار از افاغنه و بلوچ و غیرهم احکام فرستاد که باید در اردوی او حاضر شوند. امیر اویس نیز نصف سپاه خود را که بقدر دو سه هزار بودند طلب داشته از نظر گذرانید و سان آنها نموده و سه چهار هزار سپاهی مستعدّ کار آمدنی خود را نوشته فرستاد که مستعد و حاضر بوده هر وقت خبر کنم دو منزل یکی