پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۵۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

استمداد تغافل ننموده‌اند چنانچه احوالات پادشاهان علیین‌آشیانان بابر پادشاه و همایون پادشاه انار اللّه برهانهما زبانزد خاص و عام است لهذا مصدع اوقات عالی می‌گردد که چون امرای نمک‌حرام که از قدیم الأیام ملازم اجدادی این نیازمند بوده در این اوقات به اغوای بعضی اشرار نابکار بر این نیازمند درگاه الهی عاصی شده کردند آنچه کردند توقع از آن زیبندۀ اورنگ جهانبانی اینست که آن سپهر اقتدار طریقۀ انیقۀ آبای عظام خود را منظور فرموده بهر نوع اعانت و امدادی که از آن فرازندۀ لوای شهریاری و طرازندۀ اریکۀ بختیاری دربارۀ این نیازمند درگاه صمدیت روی نماید ضایع و باطل نخواهد گردید و نخل برومند سلطنت و کامرانی فرزندان سعادتمند سلطان داود میرزا و سلطان علی میرزا روانۀ را خدمت آن اعلی حضرت گردون موهبت نمود، به نحوی اعانت و دستگیری شود که باعث استخلاص این خاطی شده امرای باغی منکوب و خاسر گردند.

سلطان داود میرزا مراسلۀ مرقوم را مصحوب خود نموده از بندر بصره به سواری سفاین بمسقط و از آنجا وارد کیج و مکران و روانۀ جهان‌آباد شده به خدمت پادشاه والاجاه هندوستان رسیده و برادر خود را در عتبات عالیات گذاشته بعد از ورود به شاه‌جهان‌آباد معلوم شد که احوال پادشاه هند در نهایت اغتشاش و برهم‌خوردگی است و پادشاه را استقلالی به هیچ‌وجه حاصل نیست.

در این بین آوازۀ آمد آمد احمد شاه ابدالی بلند شد چنانچه فیما بین امرای هند و ابدالی حربی در نهایت صعوبت روی نموده ابدالی فایق و هندیان مغلوب گردیدند و چون این خبر به شاه‌جهان‌آباد رسید سلطان داود میرزا که به امید کمک در آنجا مانده بود مأیوس بالمره شده از شاه‌جهان‌آباد عازم صوب بنگاله شد که از راه دریا خود را باز به عتبات عالیات سدره مرتبات رساند.

بعد از ورود بمرشدآباد نواب مهابت جنگ که صوبه‌دار آنجا بود از راه تلطفات مقدم او را مغتنم دانسته مانع رفتن شد.