پرش به محتوا

برگه:مجمع التواریخ میرزا محمدخلیل.pdf/۱۵۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

امیر علم خان در جواب عرض نمود که این غلام رفته با سرداران همراهی کنگاش نموده اگر بموجب حکم اشرف راضی شوند فدوی در صیانت آنها بموجب ارشاد قصور نخواهد نمود.

بعد از این مذکورات امیر علم خان حکم ترخص از حضور یافته بمکان خود رفته اظهار این معنی به سرداران و سپاهیان نموده آنها بمجرد استماع این اراده برهم آمده بلوا نموده یوسف علیخان و شیر غازی خان برادرش و اقربای دیگرش را بأقبح وجهی در میدان شاهی بقتل درآوردند.

بعد از چندی احمد خان درانی نام سلطنت بر خود گذاشته با سپاه فراوان و توپخانۀ بی‌پایان عازم صوب بلدۀ طیبۀ مشهد مقدس گردید. امیر علم خان مستعد رزم و قتال و محافظۀ قلعه و جدار شهر گردیده بعد از رسیدن احمد شاه بظاهر بلد مقدس مشهد شریف دو سه دفعه آتش حرب و قتال فیما بین اکراد و اعراب خراسان اشتعال یافت و نظر به آنکه سرداری نداشتند و انتظام در امور لشکرشان نبود لشکر خراسان منهزم شده داخل شهر گردیده آنچه از جواهرات و نقود و غیرۀ سر کار پادشاهی یافتند غارت نموده هر یکی راه دیار خود پیش گرفته بدر رفتند و قلعۀ مشهد بدست ابدالیان افتاد، بیت:


چنان زد بر بساطش پشت‌پائی که هر خاشاک آن افتاد جائی در این مدت حضرت اعلی با متعلقان در مشهد مقدس فیض‌یاب عتبه‌بوسی امام ثامن ضامن علیّ بن موسی الرضا علیه التحیة و الثناء بودند و مکتوبی به پادشاه هندوستان که در آن وقت عالمگیر ثانی بود به عتبات عالیات نزد شاهزادگان فرستاد که روانۀ شاه‌جهان‌آباد شوند و مراسلۀ مزبور متضمن بر آنکه چون فیما بین سلسلۀ علیه گورگانیه و سلسلۀ این نیازمند درگاه احدیت طریقۀ وداد و ارتباط از قدیم الأیام مرعی و منسلک بوده و می‌باشد چنانچه هر وقت از ازمان سالفه که بهر یک از دولتین وهنی و چشم زخمی می‌رسیده دیگری حتی المقدور در رفع و دفع آن لمحه‌ای از کوشش و کشش در اعانت و