مطلع این قطعه چنین است:
آی قارداشلار، قان تؤکون تا جوشه گلسین کاینات | ||||||
ثابت اولسون تا جهانه بیزده کی عزم و ثبات. |
ترجمه فارسی: رفقا، خون بریزید تا کاینات به جوش آید و برجهانیان ثابت شود که ما صاحب چه عزم و ثباتی هستیم.
موقعیت
تبریز پس از تهران بزرگترین شهر ایران و ولیعهدنشین بود، به همین جهت با وجود فاصلهٔ زیاد همیشه با تهران در تماس بود و از پیشآمدهای تهران زودتر از جاهای دیگر آگاه میشد. در نظر بگیریم که از تهران به تبریز دو سیم تلگراف کشیده شده بود، یکی دولتی و دیگری مال کمپانی.
آگاهی از وضع تهران خود مایهٔ بیداری مردم بود نزدیکی آذربایجان به خاک قفقاز و عثمانی و رفتآمد بیحد مردم این دو جا نیز در بیداری آذربایجانیان مؤثر بود. اصولا تبریز سرراه اروپا واقع شده بود.
سالانه گروه انبوهی از مردم از بازرگانان و دهقانان و کارگران و خیل بیکاران در جستجوی کار به قفقاز و عراق و ... میرفتند و در شهرهای مختلف به کارهای مختلف دست میزدند.
احوال مردم آذربایجان و گاهی ایران که در قففاز ساکن میشدند و به تجارت یا قاچاق میان دو کشور یا کارهای دیگر