«با این کثرت و تعدد نسل حال و روز رعایای بدبخت ایران معلوم است. معمولا تمام این شاهزادگان و شاهزاده خانمها از دولت حقوق میگرفتند و گذشته از آن حکومت شهرهای ایران بدست شاهزادهها بود و غالب آنها در یک شهرستان بالارث فرمانفرما بودند و مانند ملخهای گرسنه دسترنج دهقانهای ایران را میبلعیدند».
آغا محمدخان در سال ۱۲۰۶ ق. پس از فتح کرمان و خاتمه کار لطفعلی خان زند از کرمان بشیراز آمد و فتحعلیخان برادرزاده خود را ملقب به جهانبانی[۱] کرده او را والی فارس – کرمان و یزد نمود.
در سال ۱۲۱۱ ق. که آغا محمدخان برای جلوگیری از تجاوزات روسها و تدمیر و مطیع نمودن خوانین و امراء قفقاز که از اوامر و اطاعت حکومت مرکزی سرپیچی کرده بودند عازم آذربایجان و قفقار بود، جهانبانی را پیش از حرکت خود از شیراز به تهران خواست و پس از دادن دستورات لازم او را دوباره به مقر حکمرانیش روانه فارس نمود. باباخان جهانبانی در شیراز بود که در دویم محرم ۱۲۱۲ ق.[۲] از قضیهٔ قتل عموی خود در شیشه قراباغ اطلاع پیدا کرد.
پسر اکبر خود محمدعلی میرزا را که بسن ده سالگی رسیده بود حاکم فارس نموده و خود در اواخر محرم رهسپار تهران شد و در ۲۰ صفر به پایتخت ورود نمود. در این هنگام کسانی که دعوی سلطنت و جانشینی آغا محمدخان را داشتند دو نفر بودند یکی علیقلیخان برادر صلبی آغا محمدخان و کوچکترین فرزند محمدحسنخان قاجار و دیگری صادقخان شقاقی از سرداران معتبر او بودند.
دو روز پس از ورود فتحعلیشاه به تهران، حسینقلی خان برادر اعیانی فتحعلی شاه طبق رأی و دستورات حاج ابراهیمخان اعتمادالدوله شیرازی صدر اعلم با تمهید و مقدماتی چند و تطمیع نمودن علیقلیخان، او را با خود بحضور فتحعلیشاه آورد و بنابر دستور قبلی به محض اینکه خواست به مجلس مذاکره در باب سلطنت وارد شود او را از هر دو چشم نابینا کردند و سپس او را به بابل مازندران فرستادند و از مدعیان سلطنت در این تاریخ فقط صادقخان شقاقی باقی ماند.
فتحعلیشاه حسینخان قاجار قزوینی رئیس غلامان و یا به اصطلاح آن زمان قوللر