برگه:شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و۱۳ و ۱۴ هجری، جلد ۱.pdf/۱۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
رجال ایران
۱۳۳

روسها سازش کرده بود از سیسیانوف سردار روس درخواست کمک کرد و او هم عده‌ای سرباز بیاری او فرستاد افراد روس و سواران قره‌باغی برای مانع شدن از عبور لشکر ایران در پل خداآفرین قرار گرفتند فتحعلی‌شاه اسمعیل‌خان را با عده‌ای برای دفع آنان فرستاد و او رفته آن‌ها را متفرق نمود و بعد فتحعلی‌شاه از رودخانه ارس عبور کرده بنزدیک شوشی (حاکم‌نشین قره‌باغ) فرود آمد. بطوریکه در بالا گفته شد ابراهیم خلیل‌خان از سیسیانوف سردار روس در خواست کمک کرد و او هم اجابت نموده عده‌ای هم سرباز را بیهانه محافظت شهر از تعرض لشگر ایران با اجازه ابراهیم خلیل‌خان وارد شهر کرده آنجا را مستحکم نمود و همین ورود روسها بشهر پناه‌آباد یا شوشی برای تصرف همیشگی شهر صورت گرفت. پس از کشته شدن سیسیانوف در همین سال در بادکوبه، ابراهیم خلیل‌خان از کرده خود که سازش با روس‌ها در راه دادن آنها را بشوشی باشد سخت پشیمان شده شرحی به فتحعلی شاه نوشت و اظهار ندامت نمود و ضمناً از او درخواست نمود که اقدامی بعمل آورده روسها را که باعث زحمت من شده‌اند از شوشی خارج نمایند. فتحعلی شاه اسمعیل خان سردار – حسین خان سردار قاجار قزوینی و امان‌الله خان افشار خمسه را بیاری او فرستاد لکن موفقیتی برای سرداران اعزامی ایرانی حاصل نشد زیرا پیش از اینکه نامبردگان بشوشی برسند روسها شبانه ابراهیم خلیل‌خان را با ۳۱ نفر از افراد خانواده او کشته بودند و با این کشتار دسته‌جمعی بساط خوانین قره‌باغ بکلی برچیده شد. سپس در همین سال دولت اسمعیل‌خان و امان‌الله‌خان را برای سرکوبی مصطفی‌خان حاکم شیروان که با روس‌ها بر علیه ایران سازش کرده بود و همچنین کوچانیدن ایلات آن حدود را بنواحی قراچه‌داغ (ارسباران) و مغان مأمور نمود. چون در سال ۱۲۲۸ هـ.ق. خوانین و بزرگان خراسان متفقاً بر علیه محمدولی‌میرزا والی خراسان قیام کرده بودند و با اینکه قضیه بمسالمت و مصالحه انجامید باز آنان دست از ضدیت خود بر نداشته و دنباله مخالفت خوانین خراسان همین طور ادامه داشت تا اینکه دولت در سال ۱۲۲۹ هـ.ق. اسمعیل‌خان را بسرداری (فرماندهی قوی) و نیابت ایالت خراسان تعیین و دو برادر او ذوالفقارخان و مطلب‌خان را نیز بهمراه او برای تنبیه خوانین مأمور نمود و این سه برادر بسمت خراسان روانه شدند. در جنگ سختی که بین برادران و خوانین در نزدیکی مشهد روی داد خوانین شکست خوردند و بمحلهای خود رفتند. ابراهیم‌خان هزاره از خوانین و از رؤسای بزرگ طائفه هزاره در سال ۱۲۲۹ هـ.ق. فیروزالدین میرزا حاکم هرات را وادار بگرفتن غوریان نمود فیروزالدین میرزا نیز اغوا شده پسر و وزیر خود را با لشگری برای تسخیر غوریان فرستاده و محمدخان پسر اسحق‌خان قرائی حاکم غوریان را محصور نمود محمدخان که چنین دید کامران میرزا حاکم قندهار پسر شاه محمود را وادار نمود که برای سرکوبی عموی خود فیروزالدین میرزا بهرات آمده و پس از آمدن دیگران نیز او را یاری خواهند کرد کامران یطمع اینکه پس از گرفتن هرات مشهد را هم تسخیر خواهد کرد بسمت هرات رهسپار گردید فیروزالدین میرزا بواسطه آمدن کامران ترسیده از کردار خود پشیمان و سپاه خود را از اطراف غوریان برداشت و از محمد ولی میرزا والی خراسان استمداد جست. اسمعیل‌خان دامغانی سردار (فرمانده قوی) خراسان بهمراه برادران