برگه:سبک‌شناسی، جلد ۱.pdf/۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
– ۱۹ –

دیگری که زبان «تخاری» و زبان «سکائی» باشد میتوان پی برد و اکنون مشغول حلّ لغات وتدارک صرف و نحو آن زبانها میباشند ۲ . ۸ - زبان دری : در معنی حقیقی این کلمه اختلافست و در فرهنگها وجوه مختلف نگاشته‌اند و از آن جمله آنست که : «گویند لغت ساکنان چندشهر بوده است که آن بلخ و بخارا و بدخشان و مرو است، وطایفهٔ بر آنند که مردمان در گاه کیان بدان متکلم میشده‌اند و گروهی گویند که در زمان بهمن اسفندیار چون مردم از اطراف عالم بدرگاه او میآمدند و زبان یکدیگر را نمی فهمیدند بهمن فرمود تا دانشمندان زبان فارسی را وضع کردند و آنرا دری نام نهادند یعنی زبانیکه بدرگاه پادشاهان تکلّم کنند و حکم کرد تادر ممالک باین زبان سخن گویند ـ و منسوب بدرّه را نیز گویند همچو کبک دری واین باعتبار خوشخوانی هم میتوان بوده باشد زیرا که بهترین لغات فارسی زبان دریست ۲» از این تقریرها و توجیه های دیگر چیزی که بتوان پذیرفت دو چیز است : یکی آنکه در دربار و میان بزرگان در خانه و رجال مداین (تیسفون پایتخت ساسانی) باینزبان سخن میگفته باشند . دیگر آنکه این زبان زبان مردم خراسان و مشرق ایران و بلخ و بخارا و مرو بوده باشد ـ و جمع بین ایندو وجه نیز خالی از اشکالست و مسائلی که ایندو وجه را تأیید میکند در زیر یاد میشود : الف ) روایت ابن‌الندیم از ابن‌مقفّع که گوید «زبان دری لغت شهرهای مداینست و در دربار پادشاه بدان زبان سخن میگفتند و لغات مشرق و بلخ در آن غلبه دارد» ۳ ب ) روایت یاقوت از حمزة بن الحسن ونصّ کتاب التّنبیه حمزه که مطابق روایت ابن الندیم است . ۱ - رک : کریستن سن ص ۲۲ - ۲۴ و اخیراً رساله‌هائی از آلمان و فرانسه رسیده است که قسمتی از صرف و نحو و آن زبان و قسمت زیادی از متون اوراق تورفان را که دکتر اندریاس آلمانی خوانده بود محتوی است و ما چیزی از آن رسالات را در موقع خود خواهیم آورد . ۲ - برهان قاطع حرف دال ، ۳ - برای تفصیل این روایت رجوع کن به فصل مربوط به لهجه ها .