برگه:سبک‌شناسی، جلد ۱.pdf/۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
یو
مقدّمهٔ مصنف

دیگر ببحر هزج مثمن اخرب مکفوف ابتر، و خاص «رباعی» است و این دو بحر را با هم نمیسازند ــ اما مردد میماند که کدام مصراع اصل و کدام بدل و مغشوش است؟

ولی اگر با سبک‌شناسی آشنا باشد بیدرنگ ملتفت میشود که مصراع اول بدون تردید غلط است زیرا لفظ «ساز» بآن معنی که ما امروز استعمال مینمائیم یعنی «آلتی از موسیقی» در عصر سعدی معمول نبوده است و عبارت «نغمهٔ سازش» بدین دلیل صحیح نیست و باصطلاح قدیم ساز بمعنی «مرتب» است و اینجا صفت نغمه نمیتواند باشد، برای آنکه سعدی میخواهد از نغمهٔ مطرب مذمت کند نه مدح ۔ پس بقیاس در مییابد که باید اصل «نغمهٔ ناسازش» باشد ــ و بعد از پیدا شدن مصراع اول در مغلوط بودن مصراع دیگر از لحاظ عروض بیگمان خواهد شد. و باز اگر تتبعی بسزا داشته باشد «آوازهٔ مرگ» را نیز اصطلاحی تازه خواهد یافت و خواهد دید که چنین اصطلاحی در زبان فارسی نیست و «مرگ»، خود آوازه ندارد؛ پس میتواند با ذوق سلیم اصل اصطلاح را که «آوازهٔ مرگ پدر» باشد پیدا کند و اشکال عروضی را حل نماید ـ وهر گاه مردی محتاط باشد ـ باید بگوید که: این شعر مغشوش است، و با تصفح و مراجعه بنسخ متعدد «گلستان» اصل شعر را جستجو کرده کتاب را اصلاح و شعر را چنین ضبط سازد:

شعر

  گوئی رگ جان می‌گسلد نغمهٔ ناسازش
ناخوش‌تر از آوازهٔ مرگ پدر آوازش  

✡✡✡

۱۳ – این مجلد: مجلد اول کتاب؛ در حقیقت مدخلی است برای ورود در دو جلد دیگر و تنها از برای دورهٔ دکتری زبان فارسی تدوین شده است، و دانشجویان سه سالهٔ دانشکده را بدان حاجت نیست. زیرا تنها در دورهٔ دکتریست که زبان زند و اوستا تدریس میشود و تحصیل خط و زبان مذکور وقتی با تحقیقات این مجلد همدوش گردد و با زبان قدیم دری طبق گفتارهای آخر مطابقه شود مقصود بدست میاید ــ و با مسبوق بودن بدو جلد دوّم و سوّم که در دانشکده آموخته، کمال دانشجو در تطوّر زبان حاصل میگردد.

اما جلد دوّم و سوّم هرچند با جلد اول ربط تمام دارد و در واقع هر دو متمم جلد نخستین است