برگه:رباعیات خیام.pdf/۱۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
  آن به که خردمند کناری گیرد وز خلق گذشته اعتباری گیرد  
  می میخورد و لعل بتان میبوسد تا عالم شوریده قراری گیرد  


  آنها که در آمدند و در جوش شدند آشفتهٔ ناز و طرب و هوش شدند  
  خوردند پیاله و مدهوش شدند در خاک اجل جمله هم‌آغوش شدند  


  از آب عدم تخم مرا کاشته‌اند وز آتش غم روح من انباشته‌اند  
  سرگشته چو باد مشیوم گرد جهان تا خاک من از چه جای برداشته‌اند