برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اثری که تنها همین یک حزب در بینش سیاسی مردم مملکت کرد در تمام دوره مشروطه سابقه نداشت. و گرچه به علت دنباله روی از جذبه مغناطیسی سیاستهای مسلط ،زمان قادر به حل هیچیک از مشکلات مملکت ،نشد ولی خود طرح کننده بسیاری از مشکلات مملکت بود.

و اما «جبهه ملی که محل تمرکز احزاب ضد استعماری بود و اولین تشکیلات سیاسی پس از مشروطه بود که برای روحانیت اعتباری قائل شده بود و به همین دلیل نفوذ و دست بیشتری در مردم داشت متأسفانه تشکیلات نمیشناخت و وحدت نظر و عمل نداشت و رهبرانش تنها به همان نفوذ داشتن در مردم اکتفا کرده بودند و برای حفظ همین نفوذ اخلاقی بود که جبهه ملی در حوزه های عملی هر چه کمتر جنبش داشت و فعال بود و کم کم به صورتی درآمده بود که همچون هاله ای فقط از دور پیدا بود و هر چه بیشتر نزدیکش میشدی وجودش را کمتر لمس میکردی.

و «نیروی سوم» که بیش از همه به جبهه ملی نزدیک شده بود و بیش از همه نیز به این هاله بودن جبهه ملی پی برده بود و گرچه کوششها میکرد برای تشکیلات دادن و اصولی کردن حرفها ؛ اما به علت اختلافاتی که در درون بود و مخالفتهایی که حزب توده با همۀ ایشان می کرد و نیروهایی که از هر دو سه طرف صرف مبارزه های داخلی میشد که در فصل پیش اندکی از آن را برشمردم، حاصل کار همه این احزاب تا به امروز در عمل چیزی بیشتر از صفر نبوده است. بخصوص اگر در نظر داشته باشیم که به علت همان احساس