برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۲۴۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

کرد به «سوسیالیست‌های نیروی سوم» و بعد به «جبهه ملی» که مجمع تمام احزابی بود که قیافه ضد استعماری داشتند. دیگر احزاب فرمایشی این دوره اخیر را فراموش کنیم بهتر است. که حتی پاتوق هم نیستند.

«حزب ایران» نمونه کامل مجمع آدم‌های خوب و بی‌خاصیت و دنباله رو بود. روشنفکران از فداکاری بی، خبر، خالی از شور و شوق بیزار از ایجاد، دردسر همه در فکر نان و آب خویش و نمونه‌های کامل حداقل روشنفکری. حزبی که آرمان نداشت؛ طبقات و منافع متضادشان را نمی‌شناخت؛ هدفهاش گنگ بود؛ تشکیلات نمی‌شناخت و از اصول بی‌خبر بود به همین علت‌ها همیشه در دنباله وقایع بود و با همۀ آب و رنگی که به عنوان دومین حزب بزرگ سال‌های ۲۱ تا ۲۷ به خود میزد به علت دنباله روی از حزب توده پس از برچیده شدن اثر بار مغناطیسی شمالی، شرایط زندگی برای آن حزب نیز دشوار گردید.

و اما «حزب توده» که چنین جمعیت‌ها و احزابی را به دنبال میکشید و خود به دنبال چنان جذبۀ مغناطیسی کشیده می‌شد، گرچه در یک دوره کوتاه از صورت پاتوق روشنفکری به در آمد و دستی به مردم یافت اما چون نتوانست صورت بومی و ملی و محلی به خود بدهد و مشکلات مردم را حل، کند ناچار زمینه‌های توده‌ای خود را بر روی امواج می‌ساخت؛ نه در عمق اجتماع. با این همه چون اصولی داشت و طبقات را می‌شناخت و دنیایی می‌نمود و مطبوعات و تشکیلاتش وحدت نظری را در فکر و در عمل اشاعه می‌دادند،