برگه:در خدمت و خیانت روشنفکران (جلد دوم).pdf/۱۴۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

کجا است؟ اگر حکومتهای ما متوجه باشند که جذبه اصلی آذربایجانی جماعت نسبت به آن طرف مرز قضیه زبان است و اگر اجازه بدهند که در آن ولایت زبان ،اول زبان مادری باشد و زبان اجباری بعدی زبان فارسی دیگر همۀ این ناراحتی ها برخاسته است. من اگر اغراق نکرده باشم میخواهم بگویم که صرف نظر از دیگر عوامل اقلیمی و جغرافیایی و تأثیر سیاستهای بین المللی تمام بحران های آذربایجان ناشی از مسألۀ زبان .است درست است که آذربایجان بزرگترین ولایت ایران است که با تکیه به ثروت خود کشاورزی و دامداری می تواند بی نیاز به درآمد نفت بسر ببرد؛ اما اگر اجازه بدهیم که در حوزه مسائل فرهنگی بی نیاز به یک زبان غیر محلی و غیر مادری مدرسه و مطبوعات و فرهنگ خود را اداره کند دیگر هیچ وحشتی از جذبه احتمالی فراسوی مرزی در میان نیست. گذشته از اینکه تن روشنفکری مملکت از این راه چه فربهی ها که بهم خواهد زد.

من میخواهم در پایان این فصل که از مشکلات روشنفکری در ایران بر شمرده ام صراحت بیشتری درکار بیاورم و بگویم که از آغاز پیدایش مفهوم ،ملیت یعنی از اوان مشروطیت تاکنون، حکومت تهران اگر نه از نظر سیاسی و اقتصادی ولی حتماً از نظر فرهنگی آذربایجان را مستعمره خویش میداند و اولین نتیجه سوء این استعمار فرهنگی کشتن فرهنگ ترکی در حوزه آذربایجان و به این مناسبت

    به مناطق ترك نشين محدود کرده است...» نقل شده از «آیندگان»، دوشنبه ۲۵ شهریور ۱۳۴۷ از مقاله ای به عنوان «کشور دون کیشوت‌ها».